فیک کوک پارت ¹⁹ ♡نفرت تا عشق♡
آنچه گذشت:
میا: چند هفته پیش دوست دخترت رو بردی بیمارستان
کوک: کدوم رو
.............................................................................
میا: پس زیادن ها
نمیتونستم جلوی گریه هامو بگیرم زدم زیر گریه
کوک: میا من خیلی دوست دختر داشتم ولی خوب دیگه ندارم
میا: پسسسس اون زنه لعنتی کیه(داد)
کوک: میااااا من با کسییی نیستم بفهممم چرا نمی فهمی من عاشقتمممم (داد)
جوری داد میزد که رگ هاش بیرون زده بود
میا: من فهمیدم فهمیدم ولی تویی که کار های ناجوری میکنی
کوک: میااا حرفت رو خوب داری بهم میندازی میفهمم منظورت خیانته
میا: خوب باشه باشه پس اون زنه کیه؟
کوک: من اون رو بردم بیمارستان چون حامله بود
میا: دلیل خوبی نیست
کوک: نه همش مشکل اینه که دوستم نداری
ذهن: اون فکر میکنه که من دوستش ندارم
میا: م... من تورو دوست دارم مگه میشه تو
کوک: نه میا تو همش از من دوری میکنی
میا:(سکوت)
کوک: چراا حرف نمیزنیییی (گریه)
دستم رو روی لباسم فشار میدادم
کوک:(افتاد زمین) چرا دوستم نداری (قرمز شده بود و گریه میکرد)
میا: جونگ کوک
کوک: دوستم داشته باش(همراه با گریه حرف میزد)
منم نشستم پیشش خیلی نزدیکش بودم
خیلی بد بود رگ هاش زده بود بیرون و همش گریه میکرد
هوففف این پسر چرا انقدر جذابه
سرش رو گرفتم و گفتم چجوری بهت سابت کنم دوستت دارم
کوک: ببوسم
بعد از این حرفش یه لبخند بهم زد
نبوسیدمش گفتم
میا: هعی میخایی باهات گریه کنم پاکش کن
کوک:(لبخند) میا
میا: جونم
کوک: دلم واسه بدنت تنگ شده
میا: هعی من نمیتونم من حاملم عشقم
کوک: اومم لبام رو بخور
میا: چرا انقدر خماری
کوک: لبات تسخیرم میکنن
میا: تو گوگل خوندی
کوک: این کلمه رو خیلی ها میگن ولی من راستش رو میگم
کوک جوری نگام میکرد انگار خیلی دلش میخاست منم نتونستم تحمل کنم برای همین شروع کردم به خوردن لباش وای هنوز تازه شروع کردم چرا انقدر وحشی میخوره من باید بهش حال بدم برای همین دستم رو گذاشتم رو عضوش لباش رو ازم جدا کرد و یه اه بلندی کشید گفتم
میا: اورم عشقم
کوک: میا پس نقطه ضعف منو میدونی
میا: مگه میشه ندونم
کوک: منم میدونم
میا: هعی من مال تو رو دوست دارم
کوک: میخای دوباره امتحانش کنی
میا: باشه حتما
عضوش رو اورد بیرون وای خدا من اشتباه میبینم چه بزرگ شده
بیخیال
شروع کردم خوردن خیلی دوست داره
کوک:(لبخند شیطانی) ادامه بده
میخام انقدر بخورم تا ا*ش بیاد
تا ۱ دقیقه که داشتم میخوردم فهمیدم چقدر خوشش میاد
۲ دقیقه دیگه براش خوردم که ار*ا شد ولی ادامه دادم
تا ۱ دقیقه میخواستم دوباره ادامه بدم که کوک گفت
کوک: اه اه کافیه نمیتونم حسش رو تحمل کنم
میا: هعی از این کار خیلی خوشت میاد
کوک: عاشقشم
میا: ولی لطفا ازم نخوایی که هر روز این کار رو کنم اذیت شدم
کوک امد سمتم دستش، رو گذاشت رو عضوم گفتم
میا: ایییی عزیزم الان ول کن
کوک لبش رو گاز گرفت و گفت
کوک: بده بخورمش
میا: دیونه ول کن
کوک:**ه هاتو بده
میا: اوفف بیا ولی اونجا نه من حاملم
کوک: میا
میا: امم چیه
کوک: میخام ک*ت رو بلیسم
میا: کوک بس کن 😅
کوک: اگه ک*ت رو ندی پس یه تنبیه میشی
میا: بش
کوک:**ه هاتو بده
میا: بیا برای تو
کوک لباسم رو در اورد و گفت
کوک: چه زیبان
میا: مرسی عشقم
کوک: خوب قرار بود تنبیه بشی
میا: حاضرم
اومد سمت **ه هام و لبخند شیطانی زد
ذهن میا: خوبه **ه زیاد درد نداره البته ک*م هم درد نداشت ولی خوب حاملم
میا: هوم چی شده عشقم
کوک: میشه برام اه س*سی بکشی
میا: خوب الان نمیتونم نمیشه
همین رو که گفتم دیدم دندون هاشو گذاست روی نوک سینه هام و نمیدونم چرا یه اه کشیدم خیلی بد بود
کوک: اوممم جون
میا: ببخشید بخدا یدفعه شد
کوک: نه دوستش داشتم
بعدی...
لایک۱٠💜
کامنت۲٠🐾
فالور۱🦋
میا: چند هفته پیش دوست دخترت رو بردی بیمارستان
کوک: کدوم رو
.............................................................................
میا: پس زیادن ها
نمیتونستم جلوی گریه هامو بگیرم زدم زیر گریه
کوک: میا من خیلی دوست دختر داشتم ولی خوب دیگه ندارم
میا: پسسسس اون زنه لعنتی کیه(داد)
کوک: میااااا من با کسییی نیستم بفهممم چرا نمی فهمی من عاشقتمممم (داد)
جوری داد میزد که رگ هاش بیرون زده بود
میا: من فهمیدم فهمیدم ولی تویی که کار های ناجوری میکنی
کوک: میااا حرفت رو خوب داری بهم میندازی میفهمم منظورت خیانته
میا: خوب باشه باشه پس اون زنه کیه؟
کوک: من اون رو بردم بیمارستان چون حامله بود
میا: دلیل خوبی نیست
کوک: نه همش مشکل اینه که دوستم نداری
ذهن: اون فکر میکنه که من دوستش ندارم
میا: م... من تورو دوست دارم مگه میشه تو
کوک: نه میا تو همش از من دوری میکنی
میا:(سکوت)
کوک: چراا حرف نمیزنیییی (گریه)
دستم رو روی لباسم فشار میدادم
کوک:(افتاد زمین) چرا دوستم نداری (قرمز شده بود و گریه میکرد)
میا: جونگ کوک
کوک: دوستم داشته باش(همراه با گریه حرف میزد)
منم نشستم پیشش خیلی نزدیکش بودم
خیلی بد بود رگ هاش زده بود بیرون و همش گریه میکرد
هوففف این پسر چرا انقدر جذابه
سرش رو گرفتم و گفتم چجوری بهت سابت کنم دوستت دارم
کوک: ببوسم
بعد از این حرفش یه لبخند بهم زد
نبوسیدمش گفتم
میا: هعی میخایی باهات گریه کنم پاکش کن
کوک:(لبخند) میا
میا: جونم
کوک: دلم واسه بدنت تنگ شده
میا: هعی من نمیتونم من حاملم عشقم
کوک: اومم لبام رو بخور
میا: چرا انقدر خماری
کوک: لبات تسخیرم میکنن
میا: تو گوگل خوندی
کوک: این کلمه رو خیلی ها میگن ولی من راستش رو میگم
کوک جوری نگام میکرد انگار خیلی دلش میخاست منم نتونستم تحمل کنم برای همین شروع کردم به خوردن لباش وای هنوز تازه شروع کردم چرا انقدر وحشی میخوره من باید بهش حال بدم برای همین دستم رو گذاشتم رو عضوش لباش رو ازم جدا کرد و یه اه بلندی کشید گفتم
میا: اورم عشقم
کوک: میا پس نقطه ضعف منو میدونی
میا: مگه میشه ندونم
کوک: منم میدونم
میا: هعی من مال تو رو دوست دارم
کوک: میخای دوباره امتحانش کنی
میا: باشه حتما
عضوش رو اورد بیرون وای خدا من اشتباه میبینم چه بزرگ شده
بیخیال
شروع کردم خوردن خیلی دوست داره
کوک:(لبخند شیطانی) ادامه بده
میخام انقدر بخورم تا ا*ش بیاد
تا ۱ دقیقه که داشتم میخوردم فهمیدم چقدر خوشش میاد
۲ دقیقه دیگه براش خوردم که ار*ا شد ولی ادامه دادم
تا ۱ دقیقه میخواستم دوباره ادامه بدم که کوک گفت
کوک: اه اه کافیه نمیتونم حسش رو تحمل کنم
میا: هعی از این کار خیلی خوشت میاد
کوک: عاشقشم
میا: ولی لطفا ازم نخوایی که هر روز این کار رو کنم اذیت شدم
کوک امد سمتم دستش، رو گذاشت رو عضوم گفتم
میا: ایییی عزیزم الان ول کن
کوک لبش رو گاز گرفت و گفت
کوک: بده بخورمش
میا: دیونه ول کن
کوک:**ه هاتو بده
میا: اوفف بیا ولی اونجا نه من حاملم
کوک: میا
میا: امم چیه
کوک: میخام ک*ت رو بلیسم
میا: کوک بس کن 😅
کوک: اگه ک*ت رو ندی پس یه تنبیه میشی
میا: بش
کوک:**ه هاتو بده
میا: بیا برای تو
کوک لباسم رو در اورد و گفت
کوک: چه زیبان
میا: مرسی عشقم
کوک: خوب قرار بود تنبیه بشی
میا: حاضرم
اومد سمت **ه هام و لبخند شیطانی زد
ذهن میا: خوبه **ه زیاد درد نداره البته ک*م هم درد نداشت ولی خوب حاملم
میا: هوم چی شده عشقم
کوک: میشه برام اه س*سی بکشی
میا: خوب الان نمیتونم نمیشه
همین رو که گفتم دیدم دندون هاشو گذاست روی نوک سینه هام و نمیدونم چرا یه اه کشیدم خیلی بد بود
کوک: اوممم جون
میا: ببخشید بخدا یدفعه شد
کوک: نه دوستش داشتم
بعدی...
لایک۱٠💜
کامنت۲٠🐾
فالور۱🦋
۹۹.۵k
۱۹ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.