*𝚖𝚢 𝚝𝚛𝚘𝚞𝚋𝚕𝚎*

*𝚖𝚢 𝚝𝚛𝚘𝚞𝚋𝚕𝚎*
Part:³³
ا.ت: باشه، راستش از دست کوک ناراحت نشو من اصرار کردم بگه
میا: حق داری عزیزم توهم قربانی هستی باید بذونی چی شده ناراحت هم نیستم اتفاقا خوشحال شدم یکی با دل مهربونش درکم میکنه(لبخند)
ا.ت: کوکککک چرا این دختر انقدر نازههههه
میا: توهم نازی
....
کوک: میا میخپای چیکار کنی؟
میا: اول باید گی نام رو ببینم و همه چی رو براش تعریف کنم بخاطر سکوت من ا.ت نزدیک بود بمیره
ا.ت: الان که زندم خداروشکر نمردم(خنده)
میا: خداروشکر ، کوک میدونی گی نام کجاست؟
کوک: به جیمین و تهیونگ گفتم ، تحقیق کردن انکار توی یه عمارت یکم خارج از سئول زندگی میکنه
میا: بریم
کوک: کجااا؟؟
ا.ت: راست میگه بیا بشین بزار من خوب بشم باهم بریم!
میا: اصلااا ا.ت تو نمیشه ، جونگ‌کوک بریم!
ا.ت: بهم خبر بدید نگران میشم
کوک: باش میگم لونا بیاد پیشت خدافض
........
........
........
میا: اینجاست؟
کوک: اره
(در زدن)
خدمتکار: بفرمایید؟
میا: گی نام خونه اس؟
خدمتکار: (مکث) شما؟
میا: بگو بیاد پایین!
خدمتکار: نیستن خانم(درد میخواست ببنده که کوک‌ پاشو گذاشت لای در)
رفتن تو
کوک: چوی گی نام(داد)
میا: گی ناممممممم
گی نام: چه خبره!!!!!!!! چی؟ مم...میا؟ چطور ممکنه؟؟؟؟
میا: منم عزیزم من زندم!
گی نام: بس کن جئون جونگ‌کوک باز فیک کی رو اوردییی(عربده)
کوک: گی نام اون واقعا میا عه! یادته یادته توی سرد خونه گفتی″این بوی میای منو نمیدهه نه میای من نمرده″ چون اون جسد فیک بود! بیا بشین
گی نام: میا!!! خودتی ؟؟(گریه)
میا: معلمههه(گریه)
.....
(بعد گریه زاری)
کوک: ...