♡مافیا ددی من ♡
♡مافیا ددی من ♡
Part 30
(از زبان جونگ کوک)
بلاخره جیسو خوابید و من رفتم دنبال ا/ت
نگهبان ها رو رد کردیم تا درو باز کردیم
صدای اژیر خطر در امد و صدای جیسو در امد که گفت
جیسو : جونگ کوکککککککک
منو ا/ت زدیم زیر خنده و فرار کردیم و تا جایی که تونستیم دویدیم و به یه پارک رسیدیم قرار شد بریم اون بخوابیم
و ا/ت تو بغل من سری خوابش برد
و منم سفت بغلش کردم و اروم گفتم
جونگ کوک : بلاخره این وضعیت تموم میشه
و منم چشام گرم شد و منم خوابیدم
صبح که بلند شدم
با ا/ت رفتیم و یک چیزی خوردیم
من یک خونه دیگه گرفتم که تا مدتی با ا/ت تنها باشم
حمایت.... 💜؟
Part 30
(از زبان جونگ کوک)
بلاخره جیسو خوابید و من رفتم دنبال ا/ت
نگهبان ها رو رد کردیم تا درو باز کردیم
صدای اژیر خطر در امد و صدای جیسو در امد که گفت
جیسو : جونگ کوکککککککک
منو ا/ت زدیم زیر خنده و فرار کردیم و تا جایی که تونستیم دویدیم و به یه پارک رسیدیم قرار شد بریم اون بخوابیم
و ا/ت تو بغل من سری خوابش برد
و منم سفت بغلش کردم و اروم گفتم
جونگ کوک : بلاخره این وضعیت تموم میشه
و منم چشام گرم شد و منم خوابیدم
صبح که بلند شدم
با ا/ت رفتیم و یک چیزی خوردیم
من یک خونه دیگه گرفتم که تا مدتی با ا/ت تنها باشم
حمایت.... 💜؟
۱۳.۱k
۲۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.