my girl
part²³
ات:من به هیچ کس نمیگم
"پیش بقیه"
ات: راستی یونا و ته چرا با هم سردین
یونا:اون سرم داد زد
ته:اگر تو حرف گوش کرده بودی اینجوری نمیشد من بهت گفتم شب میایم اینجا بعد تو لج کردی منم سرت داد زدم
یونا:پسره الاغ
ات:مشکل از خودشونن که گاون ماهم باید زندگی کنیم نه اینکه پا به را اینا با هم قهر کنیم
کوک:موافقم ته ادم ارومیه ولی تا زمانی که باهاش لج نکنن
ات:مامان بابا ها حرف بزنن شما ها هم بیاین جرعت حقیقت
کوک:همه جمع بشین
ات یونا
ات:جرعت یا حقیقت
یونا:جرعت
ات:پاشو برو ته رو ببوس
یونا:باشه
ته:استاد روابط خوب کن پارک ات
ات:نه بخاطر این بود که وسط منو خرگوش بود
هه سو کوک
هه سو :ج ح
کوک:حقیقت
هه سو:قبل از ازدواج تو ات تو اتو دوست داشتی
کوک:اینجوری بگم که باهم خوب بودیم مثلا شبا موقع کارم میومد رو پاک مینشست و منم کارمو میکردم یا باهم میخوابیدم
جیسو:شت
هه سو کای
هه سو:ج ح
کای:جرعت
هه سو:پاشو برو اتو ببوس
ات:سمت من نیا من دیگه کسی به اسم تو نمیشناسم
کوک:هه سو این شوهرتو جمع کن نزدیک ات بشه مرده
ات:من دیگه بازی نمیکنم
کوک:بیا ببینم بچه جون
ات:یا علی الان میوفتم زمین اِ نیوفتادم
کوک:ببین هه سو دیگه همچین چیزی نمیگی توهم همینجا میمونی
"بعد از اینکه مهمونا رفتن موقع خواب"
ات:شب بخیر خرگوش
کوک: خانم کوچولو منو جلو جمع میبوسی؟
ات:بازی بود ولم کن
کوک:ای کاش به منو توهم میگفت کی ازدواج میکنیم
ات:شب بخیر خرگوش
کوک:بهم نگو خرگوش
ات:چی بگم جونگکوک،کوکی،کوک،کیوتی،چاگی،ددی
کوک:بگو ددی
ات:عمرا
کوک:باشه اوکی
ات:چیکارم داری
جینا:کوک شروع کرد به وحشیانه بوسیدن لبای ات بعد از چند دقیقه از لباش دل کند و رفت سراغ کردنش خیلی بد روی گردن ات مارک میزاست
ات:کوک ولم کن اه درد داره نکن دیگه درد داره ایی گردنم
کوک:بهم بگو ددی
ات:نمیگم......ای نکن دیگه ولم کن
کوک:بگو
ات:ددی"اروم"
کوک:چی
ات:ددی....حالا ولم کن دیگه حال ندارم گردنم درد گرفت
کوک:دیدی منم میتونم بد باشم
ات:ازت متنفرم هق جئون هق"گریه"
کوک:ات گریه نکن ببخشید ات گریه نکن دیگه کاریت ندارم
ات:من ازت بدم هق میاد جئون هق"گریه"
کوک:بیا ببینم دیگه گریه نکن ببخشید
ات:ولم کن "پشت به کوک خوابید"
کوک:باشه راحت بخواب من دارم میرم بیرون"عصبی"
ات:کو......ک....کو...ک وایسا نرو
"ساعت ۶ صبح"
کوک:کسی بیدار نیست"اروم"
بم:هاپ هاپ
کوک:ات چرا اینجا تو این هوای سرد خوابیدی
ات:کوک منو ببخش دیگه اذیتت نمیکنم دیگه نرو"گریه"
کوک:اروم باش دیگه نمیرم بیرون باشه؟ تو هم بیرون نخواب
ات:باشه
"ساعت ۸"
کوک:الو سلام مامان.......چی شده .......مرده دروغه.......میدونستم ........با بای
ات:کی بود
کوک:توهم بیدار شدی کوچولو
ات:امروز ساعت ۸:۳۰ باید بریم جلسه بعد تو اینجا نشستی بلندشو اماده شو
کوک:باشه.........
ات:من به هیچ کس نمیگم
"پیش بقیه"
ات: راستی یونا و ته چرا با هم سردین
یونا:اون سرم داد زد
ته:اگر تو حرف گوش کرده بودی اینجوری نمیشد من بهت گفتم شب میایم اینجا بعد تو لج کردی منم سرت داد زدم
یونا:پسره الاغ
ات:مشکل از خودشونن که گاون ماهم باید زندگی کنیم نه اینکه پا به را اینا با هم قهر کنیم
کوک:موافقم ته ادم ارومیه ولی تا زمانی که باهاش لج نکنن
ات:مامان بابا ها حرف بزنن شما ها هم بیاین جرعت حقیقت
کوک:همه جمع بشین
ات یونا
ات:جرعت یا حقیقت
یونا:جرعت
ات:پاشو برو ته رو ببوس
یونا:باشه
ته:استاد روابط خوب کن پارک ات
ات:نه بخاطر این بود که وسط منو خرگوش بود
هه سو کوک
هه سو :ج ح
کوک:حقیقت
هه سو:قبل از ازدواج تو ات تو اتو دوست داشتی
کوک:اینجوری بگم که باهم خوب بودیم مثلا شبا موقع کارم میومد رو پاک مینشست و منم کارمو میکردم یا باهم میخوابیدم
جیسو:شت
هه سو کای
هه سو:ج ح
کای:جرعت
هه سو:پاشو برو اتو ببوس
ات:سمت من نیا من دیگه کسی به اسم تو نمیشناسم
کوک:هه سو این شوهرتو جمع کن نزدیک ات بشه مرده
ات:من دیگه بازی نمیکنم
کوک:بیا ببینم بچه جون
ات:یا علی الان میوفتم زمین اِ نیوفتادم
کوک:ببین هه سو دیگه همچین چیزی نمیگی توهم همینجا میمونی
"بعد از اینکه مهمونا رفتن موقع خواب"
ات:شب بخیر خرگوش
کوک: خانم کوچولو منو جلو جمع میبوسی؟
ات:بازی بود ولم کن
کوک:ای کاش به منو توهم میگفت کی ازدواج میکنیم
ات:شب بخیر خرگوش
کوک:بهم نگو خرگوش
ات:چی بگم جونگکوک،کوکی،کوک،کیوتی،چاگی،ددی
کوک:بگو ددی
ات:عمرا
کوک:باشه اوکی
ات:چیکارم داری
جینا:کوک شروع کرد به وحشیانه بوسیدن لبای ات بعد از چند دقیقه از لباش دل کند و رفت سراغ کردنش خیلی بد روی گردن ات مارک میزاست
ات:کوک ولم کن اه درد داره نکن دیگه درد داره ایی گردنم
کوک:بهم بگو ددی
ات:نمیگم......ای نکن دیگه ولم کن
کوک:بگو
ات:ددی"اروم"
کوک:چی
ات:ددی....حالا ولم کن دیگه حال ندارم گردنم درد گرفت
کوک:دیدی منم میتونم بد باشم
ات:ازت متنفرم هق جئون هق"گریه"
کوک:ات گریه نکن ببخشید ات گریه نکن دیگه کاریت ندارم
ات:من ازت بدم هق میاد جئون هق"گریه"
کوک:بیا ببینم دیگه گریه نکن ببخشید
ات:ولم کن "پشت به کوک خوابید"
کوک:باشه راحت بخواب من دارم میرم بیرون"عصبی"
ات:کو......ک....کو...ک وایسا نرو
"ساعت ۶ صبح"
کوک:کسی بیدار نیست"اروم"
بم:هاپ هاپ
کوک:ات چرا اینجا تو این هوای سرد خوابیدی
ات:کوک منو ببخش دیگه اذیتت نمیکنم دیگه نرو"گریه"
کوک:اروم باش دیگه نمیرم بیرون باشه؟ تو هم بیرون نخواب
ات:باشه
"ساعت ۸"
کوک:الو سلام مامان.......چی شده .......مرده دروغه.......میدونستم ........با بای
ات:کی بود
کوک:توهم بیدار شدی کوچولو
ات:امروز ساعت ۸:۳۰ باید بریم جلسه بعد تو اینجا نشستی بلندشو اماده شو
کوک:باشه.........
۴.۸k
۱۷ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.