تک پارتی والت۳
مکالمه بین فیری و والت:
فیری :از تو انتظار نداشتم والت
والت :یعنی من آدم نیستم بابا آدما دل دارن دیگه اذیتم نکن
فیری:خنده
والت:نخند کپک
فیری:باشه بابا باشه ولی چرا ا/ت
ا/ت که قایم شده: اینا دارن درمورد من چه زری میزنن
والت:خب راستش نمیدونم از وقتی اومد داخله باشگاه
ایجوری شد وقتی میدیدمش یه دفه دست پامو گم میکردم
آرومو قرار نداشتم همش میخاستم زود تر فردا شه تا باهاش تمرین کنم حتی امروز هم که فرفرم رو بهش دادم نزدیک بود دوباره دستو پامو گم کنم ببین ببین فیری من ا/ت رو دست دارم میفهمی
ا/ت که قایم شد: شت
فیری :............ هوم عجب
والت :فیری خیلی بدی نمیفهمی من در کالت عادی نیستم چرا احساساتم رو نادید میگیری
(نویسنده:نمیدونم چرا ولی این موکالمه بینه والت و فیری خیلی منو یاد لوید و فرانکی تو انیمه خانواده و جاسوس میندازه)
فیری :خوب میدونی این حرفایی که زدی بیشتر جنبه درد و دل کردن داشت اگه واسه درد و دل اومدی به نظرم هانچو گزینه بهتری بود حالا چرا من؟
والت :درسته هانچو واسه درد و دل یه جورایی گزینه بهتریه ولی خب این همش جنبه درد و دل نداره یه چیز دیگه هم هست که فقط تو میتونی از پسش بر بیای
فیری:چی؟
والت: تو باید به آ/ت بگی که من دوسش دارم فهمیدی
فیری:جاجا جانمممممممممممم
والت:بیخیال دیگه فری تو آ/ت از بچگی با هم دوست بودین
مطمئنم یه جورایی آد به حرفت گوش میده فقط تو رو خودتو بهش بگو من اینقدر هلم که نمیتونم
فیری :پس از همون اولم به خاطر همین گفتی من بیام آره
والت:فیری تورو خدا
فیری :پاشو جمع کن بریم اگه برای تمرین دیر برسیم کریستینا باز
بهمون گیر میدهها
والت:فیریییییییییی
والت و فیری در افق محو میشوند
ا/ت:چی الان الان چیشد
فیری :از تو انتظار نداشتم والت
والت :یعنی من آدم نیستم بابا آدما دل دارن دیگه اذیتم نکن
فیری:خنده
والت:نخند کپک
فیری:باشه بابا باشه ولی چرا ا/ت
ا/ت که قایم شده: اینا دارن درمورد من چه زری میزنن
والت:خب راستش نمیدونم از وقتی اومد داخله باشگاه
ایجوری شد وقتی میدیدمش یه دفه دست پامو گم میکردم
آرومو قرار نداشتم همش میخاستم زود تر فردا شه تا باهاش تمرین کنم حتی امروز هم که فرفرم رو بهش دادم نزدیک بود دوباره دستو پامو گم کنم ببین ببین فیری من ا/ت رو دست دارم میفهمی
ا/ت که قایم شد: شت
فیری :............ هوم عجب
والت :فیری خیلی بدی نمیفهمی من در کالت عادی نیستم چرا احساساتم رو نادید میگیری
(نویسنده:نمیدونم چرا ولی این موکالمه بینه والت و فیری خیلی منو یاد لوید و فرانکی تو انیمه خانواده و جاسوس میندازه)
فیری :خوب میدونی این حرفایی که زدی بیشتر جنبه درد و دل کردن داشت اگه واسه درد و دل اومدی به نظرم هانچو گزینه بهتری بود حالا چرا من؟
والت :درسته هانچو واسه درد و دل یه جورایی گزینه بهتریه ولی خب این همش جنبه درد و دل نداره یه چیز دیگه هم هست که فقط تو میتونی از پسش بر بیای
فیری:چی؟
والت: تو باید به آ/ت بگی که من دوسش دارم فهمیدی
فیری:جاجا جانمممممممممممم
والت:بیخیال دیگه فری تو آ/ت از بچگی با هم دوست بودین
مطمئنم یه جورایی آد به حرفت گوش میده فقط تو رو خودتو بهش بگو من اینقدر هلم که نمیتونم
فیری :پس از همون اولم به خاطر همین گفتی من بیام آره
والت:فیری تورو خدا
فیری :پاشو جمع کن بریم اگه برای تمرین دیر برسیم کریستینا باز
بهمون گیر میدهها
والت:فیریییییییییی
والت و فیری در افق محو میشوند
ا/ت:چی الان الان چیشد
۹۶۹
۱۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.