sweet love
پارت ۳
سوا: خب جواب ازمایش اومد
تهیونگ: چیشد
سوا: راستش.....بچه خانم داسام با شما مطابقت نداره
تهیونگ: چی
سوا: معذرت میخوام
تهیونگ: داسام* داد
داسام: چی شده عشقم
تهیونگ: به من نگو عشقم فهمیدی اون بچه تو شکمت بچه کیه
داسام: چی میگی
تهیونگ: جواب منو بده
داسام: معلومه بچه ت....
تهیونگ: به من دروغ نگو فهمیدی امروز گم میشی همه وسایلتو از خونه من میبری دیگه نمیخوام ریختتو ببینم
داسام: ولی
تهیونگ: ولی بی ولی فهمیدی
سوا: دیگه داشتم وسایلم رو جمع میکردم از دوستم تشکر کردم که یه نوبت سریع به ما داده بود بعد رفتم از بیمارستان بیرون تو راه بودم که یهو سرم درد گرفت رفتم توی پارکی که جلوم بود روی یه نیمکت نشستم نسیم خیلی خوبی داشت احساس خوشحالی میکردم احساس میکردم راحتم و روزای خوبی در انتظارم هست
تهیونگ: خیلی عصبی بودم هیچی برام مهم نبود زعنی چند وقته منو گول زده بود من دوسش داشتم ولی اون به من خیانت کرده بود رفتم توی پارک و روی یه نیمکت نشستم وسعی کردم خودمو اروم کنم
♡♡♡♡♡
سوا: خب جواب ازمایش اومد
تهیونگ: چیشد
سوا: راستش.....بچه خانم داسام با شما مطابقت نداره
تهیونگ: چی
سوا: معذرت میخوام
تهیونگ: داسام* داد
داسام: چی شده عشقم
تهیونگ: به من نگو عشقم فهمیدی اون بچه تو شکمت بچه کیه
داسام: چی میگی
تهیونگ: جواب منو بده
داسام: معلومه بچه ت....
تهیونگ: به من دروغ نگو فهمیدی امروز گم میشی همه وسایلتو از خونه من میبری دیگه نمیخوام ریختتو ببینم
داسام: ولی
تهیونگ: ولی بی ولی فهمیدی
سوا: دیگه داشتم وسایلم رو جمع میکردم از دوستم تشکر کردم که یه نوبت سریع به ما داده بود بعد رفتم از بیمارستان بیرون تو راه بودم که یهو سرم درد گرفت رفتم توی پارکی که جلوم بود روی یه نیمکت نشستم نسیم خیلی خوبی داشت احساس خوشحالی میکردم احساس میکردم راحتم و روزای خوبی در انتظارم هست
تهیونگ: خیلی عصبی بودم هیچی برام مهم نبود زعنی چند وقته منو گول زده بود من دوسش داشتم ولی اون به من خیانت کرده بود رفتم توی پارک و روی یه نیمکت نشستم وسعی کردم خودمو اروم کنم
♡♡♡♡♡
۷.۶k
۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.