رییس من

رییس من

پارت 13

ا.ت:خو... بم خوب... م(درد)
کوک:یعنی چی خوبی تو حالت خیلی بده
ا.ت:من .. آییی.. میدونم چمه(درد)

راوی

ا.ت رفت سمت کابینت و کیسه آبجوش رو برداشت و توش آب کردو رفت تو اتاق

ویو کوک

فک کنم پر.مود نه؟ (اسمشو نمیدونه)نه اسمش این نبود... آعا پر.یودی اره پر.یوده خب پس... اون از اون نو.ار ها میخواد؟ ... یهیو دیدم ا.ت لباس پوشید رفت بیرون، یعنی اینقدر درد داره واقعا؟، برگام، امروز نره شرکت،یهو دیدم یکی به گوشی ا.ت زنگ زده نوشته دوس پسر شمارشو برداشتم دادم به یونگی(هکره)

مکالمه تلفنی شون

یونگی:ها؟
کوک:یه شماره میفرستم مشخصلاتشو بم بده
یونگی :آها باشه،راستی چند ثانیه دقیقه با تختم قرار دارم مزاحم نشو
کوک:خدایا، زود بده فقط
یونگی :(خمیاره) باش، خدافظ
کوک قطع کرد

ویو ا.ت

رفتم تو اتاق آماده شدم رفتم بیرونو، رفتم سوپری محلمون یه چند تا نواری که میخوام رو برداشتم،یاد اکسم (EX)افتادم

قضیه کات با اکسش(اسمش نامجون)

دیدم نامجون کا.ندوم خردو رفت تعقیبش کردم رفت پشت خونه او دیدم یه دختره رو.. اهم بیا مدّب باشیم، اره خلاصه

زمان حال.....
_______________________________بچه ها یه جبرانی دارم، همون فیکه