عشق یا قتل پ ۱۷ ق ۵
پ ۱۷ ق ۵ : رفتم تو اتاق و میلدا اومد طرفم
میلدا...چیشد؟
+ هیچی مهم نیست! دریچه کجاست؟
میلدا...بیا
بردم تو زیر زمین.....یه در آهنی بزرگ بود
میلدا...درش همیشه قفله وقتی رئیس میاد خودش باز میکنه
+ ببینم رئیس اینا ک همون آقای می وونگ نیست؟
میلدا ....نه اون همون آقای....
ک با وارد شدن یونگی و جیهوپ حرفش قط شد
یونگی....بازش میکنی یا بازش کنم؟
+ ممنون خودم بلدم!
جعبه رو باز کردم و شروع کردم به باز کردن در
جونگ کوک .... قول میدی بعد این معموریت یه شب دیگه پیشم بخوابی؟
+ چی داری واسه خودت زر میزنی؟
جونگ کوک ... اومم تازه ک آوردمت خودت میپریدی بغلم و میخوابیدی هییی کاش حافظه ات برنگشته بودا!
+ گفتم! مخم و شست و شو داده بودی جونگ کوک ! وگرنه هیچ علاقه ای بهت ندارم! حتی به اندازه یه نخود!
جونگ کوک ... باشه جوش نیار لیدی! ( گفته باشم ک ممکنه بغلش کرده باش بهش دست زده باشی ولی جدیت نداشته ک دقیق دوتایی یه کاری بکنن😐💔 منظورمو فهمیدین دیگ؟😂✌)
میلدا...چیشد؟
+ هیچی مهم نیست! دریچه کجاست؟
میلدا...بیا
بردم تو زیر زمین.....یه در آهنی بزرگ بود
میلدا...درش همیشه قفله وقتی رئیس میاد خودش باز میکنه
+ ببینم رئیس اینا ک همون آقای می وونگ نیست؟
میلدا ....نه اون همون آقای....
ک با وارد شدن یونگی و جیهوپ حرفش قط شد
یونگی....بازش میکنی یا بازش کنم؟
+ ممنون خودم بلدم!
جعبه رو باز کردم و شروع کردم به باز کردن در
جونگ کوک .... قول میدی بعد این معموریت یه شب دیگه پیشم بخوابی؟
+ چی داری واسه خودت زر میزنی؟
جونگ کوک ... اومم تازه ک آوردمت خودت میپریدی بغلم و میخوابیدی هییی کاش حافظه ات برنگشته بودا!
+ گفتم! مخم و شست و شو داده بودی جونگ کوک ! وگرنه هیچ علاقه ای بهت ندارم! حتی به اندازه یه نخود!
جونگ کوک ... باشه جوش نیار لیدی! ( گفته باشم ک ممکنه بغلش کرده باش بهش دست زده باشی ولی جدیت نداشته ک دقیق دوتایی یه کاری بکنن😐💔 منظورمو فهمیدین دیگ؟😂✌)
۴۴.۲k
۳۰ تیر ۱۴۰۰