پارت ۱۵ : مافیای من
۲ ساعت بعد
یونگی توی خوابی عمیق فرو رفته بود که با جیغ فرا بنفشی که ا.ت کشید از خواب نازش بیدار شد در واقع ا.ت با دیدن
اینکه
توی بغل یوتگی خوابیده جیغ بلندی کشید و یونگی رو تز تخت انداخت پایین
یونگی : وایی چیه چته
ا.ت : مردک هیز شلغم چرا من توی بغلت خواب بودم هان
یونگی : دختره ی کرفس خودت اومدی توی بغل من
ا.ت : دروغ نگو پسره ی هویج
یونگی : دختره ی
ا.ت : فقط جرئت داری حرفت و کامل کن پسره ی میمیون اشغال
و بعد بلند شد و رفت دستشویی دست و صورتشو شست و اومد ببرون یه بافت و دامن ستش برداشت و برگشت روبه یونگی گفت : اقا یپیشگولی برو بیرون میخوام لباس عوض کنم
یونگی : نمیرم
ا.ت : اصلا حوصله ی دعوا ندارم و رفت توی حموم لباسشو پوشید و اومد بیرون و موهاشم شونه کرد و باز گذاشت و رفت بیرون و دید که یورا و مرد خرگوشی ی دارن اشپزی میکنن
و دید که
یورا لباس ست اونو پوشیده پس به ایرانی گفت : گراز قشنگم تو هن که مثل من لباس پوشیدی که یورا گفت : گاد اعظم بیا بغلم ببینم
و رفتم با جیغ جیغ همو بغل کردند کع ا.ت دید مرد خرگوشی داره توی غذای یورا فلفلتند میریزه که ا.ت یه فکری به سرش زد و گفت یورا داری چی میپزی
یورا : ذرت مکزیکی
و بعد اروم نقششو در گوش یورا گفت
ا.ت : خرگپش عضلع ای
کوک : بله
ا.ت : داری چی درست میکنی
کوک : کیک وانیلی
ا.ت : کمک میخوای
کوک : اره بیا وانیل و بهم بده
ا.ت : تو برو یکم سس مایونز بریز به ذرت
یورا و تفتش بده منم میرم برات وانیل میارم و یوراشکی به جایه وانیل یه نصف لیوان نمک خالی کرد توی غذای کوک و گفت : وانیل ریختم برات بیا برو بزار توی فر
۳۰ دقیقه بعد
همه نشسته بودن و داشتن ذرت مکزیکی که یورا ورست کردت بود میخوردن
اجوما : یه چند سالی میشه که ذرت مکزیکی نخپردم اخرین بار توی ایران خوردم ( به زبان ایرانی )
یورا : اجوما شما ایرانی بلدی
اجوما : حالا میگم واستون فعلا غذا تونو بخورید
و همه غذاشونو خوردن و تشکر کردن
فلش بک به عصر
ا.ت : خرگوش عضله ای من دلم عصرونه میخواد پاشو برو کیکیتو بیار تا همه دور هم جمعیم بخوریم
کوک رفت کیکشو اورد و به هرکدوم یه برش داد و همه یه کم تز کیکیو توی دهنشون گذاشتن بهجز کوک که بببنه نظر بقیه راجب کیکیش چیه
کوک : خب چطوره
جین : این دیگه چه زهرماری
کوک : چی
یونگی : این کیک چرا شوره
اجوما : وانیلم نداره بوی ضخم تخم مرغ هم هنوز هست
کوک : ولی ا.ت که بهش وانیل زد
ا.ت : خب ممکنه به جای وانیل نمک ریخته باشم که هر دوتا دخترا بلند شدن و کوم دنبالشون
کوک : فقط نگیرمتون ( داد خیلی زیاد )
که یورا و ا.ت زبونشونو در اوردن و گفتن : اگه میتونی ما رو بگیر خرگوشه تنبل و صدای جیغ و خنده هاشو نکله عمارتو برداشته بود که ات رفت پشت سر یونگی
ا.ت : هی پیشی خشنه
یونگی : من
یونگی توی خوابی عمیق فرو رفته بود که با جیغ فرا بنفشی که ا.ت کشید از خواب نازش بیدار شد در واقع ا.ت با دیدن
اینکه
توی بغل یوتگی خوابیده جیغ بلندی کشید و یونگی رو تز تخت انداخت پایین
یونگی : وایی چیه چته
ا.ت : مردک هیز شلغم چرا من توی بغلت خواب بودم هان
یونگی : دختره ی کرفس خودت اومدی توی بغل من
ا.ت : دروغ نگو پسره ی هویج
یونگی : دختره ی
ا.ت : فقط جرئت داری حرفت و کامل کن پسره ی میمیون اشغال
و بعد بلند شد و رفت دستشویی دست و صورتشو شست و اومد ببرون یه بافت و دامن ستش برداشت و برگشت روبه یونگی گفت : اقا یپیشگولی برو بیرون میخوام لباس عوض کنم
یونگی : نمیرم
ا.ت : اصلا حوصله ی دعوا ندارم و رفت توی حموم لباسشو پوشید و اومد بیرون و موهاشم شونه کرد و باز گذاشت و رفت بیرون و دید که یورا و مرد خرگوشی ی دارن اشپزی میکنن
و دید که
یورا لباس ست اونو پوشیده پس به ایرانی گفت : گراز قشنگم تو هن که مثل من لباس پوشیدی که یورا گفت : گاد اعظم بیا بغلم ببینم
و رفتم با جیغ جیغ همو بغل کردند کع ا.ت دید مرد خرگوشی داره توی غذای یورا فلفلتند میریزه که ا.ت یه فکری به سرش زد و گفت یورا داری چی میپزی
یورا : ذرت مکزیکی
و بعد اروم نقششو در گوش یورا گفت
ا.ت : خرگپش عضلع ای
کوک : بله
ا.ت : داری چی درست میکنی
کوک : کیک وانیلی
ا.ت : کمک میخوای
کوک : اره بیا وانیل و بهم بده
ا.ت : تو برو یکم سس مایونز بریز به ذرت
یورا و تفتش بده منم میرم برات وانیل میارم و یوراشکی به جایه وانیل یه نصف لیوان نمک خالی کرد توی غذای کوک و گفت : وانیل ریختم برات بیا برو بزار توی فر
۳۰ دقیقه بعد
همه نشسته بودن و داشتن ذرت مکزیکی که یورا ورست کردت بود میخوردن
اجوما : یه چند سالی میشه که ذرت مکزیکی نخپردم اخرین بار توی ایران خوردم ( به زبان ایرانی )
یورا : اجوما شما ایرانی بلدی
اجوما : حالا میگم واستون فعلا غذا تونو بخورید
و همه غذاشونو خوردن و تشکر کردن
فلش بک به عصر
ا.ت : خرگوش عضله ای من دلم عصرونه میخواد پاشو برو کیکیتو بیار تا همه دور هم جمعیم بخوریم
کوک رفت کیکشو اورد و به هرکدوم یه برش داد و همه یه کم تز کیکیو توی دهنشون گذاشتن بهجز کوک که بببنه نظر بقیه راجب کیکیش چیه
کوک : خب چطوره
جین : این دیگه چه زهرماری
کوک : چی
یونگی : این کیک چرا شوره
اجوما : وانیلم نداره بوی ضخم تخم مرغ هم هنوز هست
کوک : ولی ا.ت که بهش وانیل زد
ا.ت : خب ممکنه به جای وانیل نمک ریخته باشم که هر دوتا دخترا بلند شدن و کوم دنبالشون
کوک : فقط نگیرمتون ( داد خیلی زیاد )
که یورا و ا.ت زبونشونو در اوردن و گفتن : اگه میتونی ما رو بگیر خرگوشه تنبل و صدای جیغ و خنده هاشو نکله عمارتو برداشته بود که ات رفت پشت سر یونگی
ا.ت : هی پیشی خشنه
یونگی : من
۸.۵k
۱۳ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.