تکپارتی جیمین
#تکپارتی
جیمین =🍓
معرفی
سلام من ات هستم 19 سالمِ 2 سالِ که با جیمین ازدواج کردم ولی اون منو دوس نداره
.
سلام من جیمینم 23سالمِ 2 سال که با ات ازدواج کردم و هیچ احساسی بهش ندارم
.
ویو ات
امروز از بدن درد بلند شدم دیروز جیمین توی کمپانی عصبی شده بود اومد خونه و رو من حرصش رو خالی کرد تا جون داشت منو با کمربند زد
ویو جیمین
دیروز توی کمپانی دعوام شد خیلی عصبی شدم رفتم خونه ک ات رو کتک زدم
الان هم دارم میرم خونه
ویو ات
در باز شد جیمین اومد داخل تا دیدمش بغضم گرفت زدم زیر گریه
ویو جیمین
رفتم خونه در رو باز کردم دیدم ات گریه میکنه رفتم پیشش
جیمین:ات چیشده؟بدنت درد میکنه؟(نگران)
ات:هیچی هیچی نشده(گریه)
جیمین:خب چرا گریه میکنی؟(نگران)
ات:چون تو ....ت..و..منو دو...دوست نداری
(گریه شدید)
ویو جیمین
تا دیدم ات بخاطر اینکه من دوسش ندارم اینطور گریه میکنه عذاب وجدان گرفتم و قلبم براش تند تند زد
اشک هاش رو پاک کردم و بغلش کردم
جیمین:ات گریه نکن معذرت می خوام اگه تا الان باهات بد رفتار کردم من خیلی دوست دارم قول میدم از این به بعد اذیتت نکنم. باشه فرشته کوچولو؟
ویو ات
تا این حرف ها رو زد انگار کل دنیا رو بهم داده بودن از خوشحالی دلم می خواست پرواز کنم بهش نگاه کردم و گفتم:
واقعا ؟(مظلوم و کیوت)
جیمین:ارع واقعا(لبخند)
بعدش جیمین برای جبران دیروز ات رو برد شهر بازی برگشتنی براش کلی خوراکی خرید
پایان*
ری اکت (🍓) یادت نره فرشته
جیمین =🍓
معرفی
سلام من ات هستم 19 سالمِ 2 سالِ که با جیمین ازدواج کردم ولی اون منو دوس نداره
.
سلام من جیمینم 23سالمِ 2 سال که با ات ازدواج کردم و هیچ احساسی بهش ندارم
.
ویو ات
امروز از بدن درد بلند شدم دیروز جیمین توی کمپانی عصبی شده بود اومد خونه و رو من حرصش رو خالی کرد تا جون داشت منو با کمربند زد
ویو جیمین
دیروز توی کمپانی دعوام شد خیلی عصبی شدم رفتم خونه ک ات رو کتک زدم
الان هم دارم میرم خونه
ویو ات
در باز شد جیمین اومد داخل تا دیدمش بغضم گرفت زدم زیر گریه
ویو جیمین
رفتم خونه در رو باز کردم دیدم ات گریه میکنه رفتم پیشش
جیمین:ات چیشده؟بدنت درد میکنه؟(نگران)
ات:هیچی هیچی نشده(گریه)
جیمین:خب چرا گریه میکنی؟(نگران)
ات:چون تو ....ت..و..منو دو...دوست نداری
(گریه شدید)
ویو جیمین
تا دیدم ات بخاطر اینکه من دوسش ندارم اینطور گریه میکنه عذاب وجدان گرفتم و قلبم براش تند تند زد
اشک هاش رو پاک کردم و بغلش کردم
جیمین:ات گریه نکن معذرت می خوام اگه تا الان باهات بد رفتار کردم من خیلی دوست دارم قول میدم از این به بعد اذیتت نکنم. باشه فرشته کوچولو؟
ویو ات
تا این حرف ها رو زد انگار کل دنیا رو بهم داده بودن از خوشحالی دلم می خواست پرواز کنم بهش نگاه کردم و گفتم:
واقعا ؟(مظلوم و کیوت)
جیمین:ارع واقعا(لبخند)
بعدش جیمین برای جبران دیروز ات رو برد شهر بازی برگشتنی براش کلی خوراکی خرید
پایان*
ری اکت (🍓) یادت نره فرشته
۱۹.۳k
۱۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.