سناریو درخواستی
وقتی ت مهمونی رو پاشون میشینی و تحریک میشن(اسمات 😐)
نامی:*نفس نفس زدن*ا/ت .....تو خونه ......حسابتو ....میرسم *و دی...کشو
از پشت.... می..ما...له..بهت
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
جین:اوووو انگار یه بیبی گرل .....حوس پاره شدن... کرده*نفس نفس *با صدای دیپ و ددی طور
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
شوگا:*رسیدین خونه جوری کرد..تت که فک کنم دوقلو حامله ای
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
جیهوپ:فقط خدا خدا کن نرسیم خونه*خیلی هو..رنی..شده
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
جیمین:اههههه بیبی.....نمیتونم.......بیا بریم دستشویییی همونجااااا کارتو بسازمممم اههههه*درد داره😐
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
تهیونگ:مثل جیمین*کمبود دیالوگ دارم😐
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
کوکی:ران هاتو لمس میکنه و کمکم دستشو میبره لای پاهات و دوتا از انگشتاشو وارد...ت میکنه🗿🌚
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
خیلی خیلی ببخشید موقع نوشتنش خجالت کشیدم
اسمات نویس نیستم ولی اسمات نویسم هستم 🗿میفهمین که
نامی:*نفس نفس زدن*ا/ت .....تو خونه ......حسابتو ....میرسم *و دی...کشو
از پشت.... می..ما...له..بهت
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
جین:اوووو انگار یه بیبی گرل .....حوس پاره شدن... کرده*نفس نفس *با صدای دیپ و ددی طور
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
شوگا:*رسیدین خونه جوری کرد..تت که فک کنم دوقلو حامله ای
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
جیهوپ:فقط خدا خدا کن نرسیم خونه*خیلی هو..رنی..شده
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
جیمین:اههههه بیبی.....نمیتونم.......بیا بریم دستشویییی همونجااااا کارتو بسازمممم اههههه*درد داره😐
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
تهیونگ:مثل جیمین*کمبود دیالوگ دارم😐
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
کوکی:ران هاتو لمس میکنه و کمکم دستشو میبره لای پاهات و دوتا از انگشتاشو وارد...ت میکنه🗿🌚
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
خیلی خیلی ببخشید موقع نوشتنش خجالت کشیدم
اسمات نویس نیستم ولی اسمات نویسم هستم 🗿میفهمین که
۲.۹k
۰۹ بهمن ۱۴۰۲