ددی های وحشی پارت ۱
𝐩𝐚𝐫𝐭¹
__________________________________
ویو جونگ کوک
روی نیمکت مدرسه کنار تهیونگ نشسته بودم..بیشتر دخترای دبیرستان رو من و تهیونگ کرده بودیم..دلم یه آدم جدید میخواست..کسی که هنوز مزش نکرده باشم..یه دفعه چشمم به دختر مدیر افتاد..آره تا حالا حتی به اون نزدیک هم
نشده بودیم پس گزینه ی خوبیه!
جونگ کوک: هی تهیونگ خیلی دلم میخواد مزه ی اونو بچشم!
تهیونگ: منم دوست دارم ابن کارو کنم ولی تو که میدونی اون کیه.
جونگ کوک: مهم نیست چون من به هرحال کار خودمو میکنم!
تهیونگ: منظورت اینه که اونو میکنی؟(نیشخند
جونگ کوک: تو هم میخوایش پس بریم..
آروم رفتم سمتش و از پشت خیلی یهو چسبوندمش به دیوار و دستامو دو طرفش گذاشتم و نفسامو تو صورتش پخش کردم..
جونگ کوک: سلام خانوم کوچولو..
(اسم دختر مدیر لیاعه)
لیا: چی میخوای برو اونور حوصلتو ندارم
یه دفعه تهیونگ هم اومد نزدیک و دستشو روی باسن لیا گذاشت و اسپنک بهش زد..
لیا: آها حالا فهمیدم دلتون شیطونی میخواد..(نیشخند
تهیونگ یهو براید استایل بغلش کرد و سمت انبار مدرسه رفتیم..اونجا کسی نبود پس الان بهترین جا بود..سریع لباسامو درآوردم تهیونگ هم لباسای خودش و اون رو درآورد..
تهیونگ: زیادی حوصله ندارم پس سریه تمومش میکنیم فهمیدی؟
لیا هم سرشو به معنی تایید تکون داد..تهیونگ رفت سراغ sینه هاش و محکم گاز میگرفت و منم محکم پوsیش رو میمaلیدم اونم همش نaله میکرد..یهو ۵ تا انگشتمو واردش کردم که جیغ بلندی کشید تهیونگ هم سریع رو زمین دراز شد و اونو رو خودش گذاشت و از پشت کل حجمشو واردش کرد اونم مدام به جای نaله کردن جیغ میکشید انگشتامو ازش بیرون آوردم dیکمو جایگزین کردم که جیغ بلندتری کشید یهو ضربه ی محکمی داخلش کوبیدم..
جونگ کوک: یا خفه شو یا فقط نaله کن (داد
لیا: جیغ...نمیتونم...جیغغغ
فهمیدم که تهیونگ کام کرده..
تهیونگ: آههه..جونگ کوک من..کاندوم نذاشته بودم..
جونگ کوک: چیییی!
لیا: عوضی یعنی منو..
با ضربه ی محکمی که داخلش کوبیدم حرفش قطع شد و دوباره جیغ کشید..
جونگ کوک: اه تو چقد به درد نخوری..همتون بی خاصیتین فقط جیغ میزنین اههه..
تهیونگ: آره فقط ولی هیجین خوبه..خوب بلده همراهی کنه..
ضربه هامو عمیق تر کردم و ازش بیرون کشیدم و کاممو روی شکمش خالی کردم..
جونگ کوک: تهیونگ من حوصله ی اینو ندارم ارضا نشد بیا بریم..
لیا: ولی..ولی من درد دارم
تهیونگ: خود ارضایی کن
سریع لباس پوشیدیم و رفتیم بیرون..الان نوبت زبان بود..رفتیم سر کلاس ولی لیا هنوز نیومده بود..هه دختره ی ضعیف به درد نخور فک میکردم سkس باهاش خیلی خوب باشه ولی اونم یه به درد نخور بیشتر نبود..یه دفعه در کلاس باز شد و مدیر اومد داخل..
مدیر: جونگ کوک و تهیونگ..سریع گمشید بیاید دفتر من (داد
پوزخندی زدم و....
__________________________________
ویو جونگ کوک
روی نیمکت مدرسه کنار تهیونگ نشسته بودم..بیشتر دخترای دبیرستان رو من و تهیونگ کرده بودیم..دلم یه آدم جدید میخواست..کسی که هنوز مزش نکرده باشم..یه دفعه چشمم به دختر مدیر افتاد..آره تا حالا حتی به اون نزدیک هم
نشده بودیم پس گزینه ی خوبیه!
جونگ کوک: هی تهیونگ خیلی دلم میخواد مزه ی اونو بچشم!
تهیونگ: منم دوست دارم ابن کارو کنم ولی تو که میدونی اون کیه.
جونگ کوک: مهم نیست چون من به هرحال کار خودمو میکنم!
تهیونگ: منظورت اینه که اونو میکنی؟(نیشخند
جونگ کوک: تو هم میخوایش پس بریم..
آروم رفتم سمتش و از پشت خیلی یهو چسبوندمش به دیوار و دستامو دو طرفش گذاشتم و نفسامو تو صورتش پخش کردم..
جونگ کوک: سلام خانوم کوچولو..
(اسم دختر مدیر لیاعه)
لیا: چی میخوای برو اونور حوصلتو ندارم
یه دفعه تهیونگ هم اومد نزدیک و دستشو روی باسن لیا گذاشت و اسپنک بهش زد..
لیا: آها حالا فهمیدم دلتون شیطونی میخواد..(نیشخند
تهیونگ یهو براید استایل بغلش کرد و سمت انبار مدرسه رفتیم..اونجا کسی نبود پس الان بهترین جا بود..سریع لباسامو درآوردم تهیونگ هم لباسای خودش و اون رو درآورد..
تهیونگ: زیادی حوصله ندارم پس سریه تمومش میکنیم فهمیدی؟
لیا هم سرشو به معنی تایید تکون داد..تهیونگ رفت سراغ sینه هاش و محکم گاز میگرفت و منم محکم پوsیش رو میمaلیدم اونم همش نaله میکرد..یهو ۵ تا انگشتمو واردش کردم که جیغ بلندی کشید تهیونگ هم سریع رو زمین دراز شد و اونو رو خودش گذاشت و از پشت کل حجمشو واردش کرد اونم مدام به جای نaله کردن جیغ میکشید انگشتامو ازش بیرون آوردم dیکمو جایگزین کردم که جیغ بلندتری کشید یهو ضربه ی محکمی داخلش کوبیدم..
جونگ کوک: یا خفه شو یا فقط نaله کن (داد
لیا: جیغ...نمیتونم...جیغغغ
فهمیدم که تهیونگ کام کرده..
تهیونگ: آههه..جونگ کوک من..کاندوم نذاشته بودم..
جونگ کوک: چیییی!
لیا: عوضی یعنی منو..
با ضربه ی محکمی که داخلش کوبیدم حرفش قطع شد و دوباره جیغ کشید..
جونگ کوک: اه تو چقد به درد نخوری..همتون بی خاصیتین فقط جیغ میزنین اههه..
تهیونگ: آره فقط ولی هیجین خوبه..خوب بلده همراهی کنه..
ضربه هامو عمیق تر کردم و ازش بیرون کشیدم و کاممو روی شکمش خالی کردم..
جونگ کوک: تهیونگ من حوصله ی اینو ندارم ارضا نشد بیا بریم..
لیا: ولی..ولی من درد دارم
تهیونگ: خود ارضایی کن
سریع لباس پوشیدیم و رفتیم بیرون..الان نوبت زبان بود..رفتیم سر کلاس ولی لیا هنوز نیومده بود..هه دختره ی ضعیف به درد نخور فک میکردم سkس باهاش خیلی خوب باشه ولی اونم یه به درد نخور بیشتر نبود..یه دفعه در کلاس باز شد و مدیر اومد داخل..
مدیر: جونگ کوک و تهیونگ..سریع گمشید بیاید دفتر من (داد
پوزخندی زدم و....
۱.۵k
۲۱ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.