P25

+چی داری میگی ات متوجه ای ؟
_اره خیلی خوب میفهمم تهیونگ همه چیزو گفت
+تو الان باور کردی حرفاشو؟
_به نظر خودت دلیلی داره که دروغ بگه؟
+…
_هه همین حدسو میزدم
+وایسا کجا داری میری
_دستمو ول کن
+ول نکنم چی میشه؟
_گفتم دستمو ول کن تا کی باید با این عذاب زندگی کنم
+دستمو روش بالا بردم که افتاد رو زمین(ولی نزدش)
ب…ببخشید یه لحظه…کنترلم از دست دادم ببخشید
_خواست بهم نزدیک شه من خودمو عقب کشیدم: ولم کن بهم دست نزن از زندگیم برو بیرون دیگه نمیخام ببینمت
+ببین ات بزار برات توضیح بدم…من هیچ کاری نکردم
_بنظرت دلیلی داره که تهیونگ دروغ بگه؟
+اره داره به رابطه ما حسادت میکنه
_هه رابطه؟این فقط یه بازیه که همین الان همینجا تموم شد
+چی داری میگی تو فک کردی هر کاری دلت خواست من میزارم بکنی؟
_به چه حقی میخوای سر راهم قرار بگیری؟فک کردی کی هستی واسه خودت؟
دکتر:جئون جونگکوک؟
+بفرمایید
دکتر : تسلیت میگم
+…چی؟
دکتر: خانم یو جینا رو از دست دادیم
+چی(بغض)
دکتر:متاسفم
+افتادم روی زمین:نه نه داره دروغ میگه
_بغلش کردم :آروم باش جونگکوک(بغض)
+ات من…من(بغض)
_…
=روی ویلچر نشستم و رفتم بیرون:چی شده
_تهیونگ(بغض)
=چی شده ات
_جینا(بغض)
=جینا چی
_جینا…جینا…
=ات بنال(عربده)
_مرده(اروم)
=چی گفتی الان
_(گریه)
=نه نه داری دروغ میگی ات
_تهیونگ
=خفه شو(عربده)