پیشی جذاب من 🌟💖p5
پیشی جذاب من 🌟💖p5
شوگا اومد نزدیکم و گفت
شوگا : نگهبان( جیغ )
نگهبان : بله قربان این دختر رو ببرین اتاق شکنجه و دست پاش رو ببندیش و لباساشو در بیارین لباس زیرش تنش باشه
نگهبان: چشم قربان
ا.ت به نگهبان اصرار میکرد که انکار رو نکنه ولی نگهبان انگار مث سگ از(بلا نسبت ) میترسید
نگهبان : متاسفم خانم کیم
مقاومت نکردم و گفتم
ا.ت:بزار خودم لباسامو در بیارم
لباسامو در اوردم و منو به تخت بست
شوگا : چقدر بدنت خوشگله
با حرص داشتم به شوگا نگاه میکردم که..
🍷پارت بعد ۱۰ تا لایک 🍷
شوگا اومد نزدیکم و گفت
شوگا : نگهبان( جیغ )
نگهبان : بله قربان این دختر رو ببرین اتاق شکنجه و دست پاش رو ببندیش و لباساشو در بیارین لباس زیرش تنش باشه
نگهبان: چشم قربان
ا.ت به نگهبان اصرار میکرد که انکار رو نکنه ولی نگهبان انگار مث سگ از(بلا نسبت ) میترسید
نگهبان : متاسفم خانم کیم
مقاومت نکردم و گفتم
ا.ت:بزار خودم لباسامو در بیارم
لباسامو در اوردم و منو به تخت بست
شوگا : چقدر بدنت خوشگله
با حرص داشتم به شوگا نگاه میکردم که..
🍷پارت بعد ۱۰ تا لایک 🍷
۶.۰k
۰۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.