فیک شکلات تلخ ⟭⟬p³
حس میکنم عاشقش شدم ....
ویو ات : اون پسری که دیشب منو رسوند رو نمیشناختم ولی یه جوری شیفته اش شدم که ناخواسته بهش اعتماد کردم فک کنم همون پسره اس که تازه انتقالی گرفته بود رفتم مدرسه تا ببینم چه خبره
ات : سلام سول آ .. سول آ کارت دارم باید بهم گوش بدی
سول آ: چیشده ؟؟ نکنه بعد ۱ قرن بالاخره رو یکی کراش زدی
ات: اوممم راستش دقیقا همین بود ...
سول آ: واییییییییییی کیه ؟؟؟ چندسالشه؟؟؟؟من میشناسمش؟؟؟؟ خونش کجاست ؟؟؟ قدش چنده؟؟؟ پولداره؟؟ زشته یا خوشگه؟؟؟
ات: اهههه بس کن دیوونم کردی نمیدونم هیچکدومشو
سول آ: خب فقط یه اسم ...
ات: همون پسره ... اون انتقالیه
سول آ :*پشماش ریخته*واووو عالیه اسمش جیمین بود یادت نره ضایع شی
ات: اوممم پس اسمش جیمینه ....
سول آ : باهاش حرف زدی؟؟
ات:*سرخ شدن*خبب منو تا خونه رسوند و بهم چتر داد
بچه های مدرسه : سول آ بیا سرکلاس دیر شده هاا
ویو جیمین: تو کلاس نشستم و دیدم ات هنوز نیومده ولی سرمو برگردوندم دیدم پشت سرمه بلند شدم و بهش سلام کردم اونم سرخ شد و گفت :
جیمین: سلام ات حالت چطوره
ات: *سرخ شدن*سلام جیمین چطوری ممنون من خوبم
جیمین:*لبخند خجالتی *
ویو سول آ : ات مثله اسکلا دستپاچه شده بود کاملا کاملا قرمز بود و جیمین هم خجالت کشیده
بود هر دوشون کلی خندشون گرفته بود ولی اصلا نخندیدن قیافه هاشون واقعا مسخره شده بود
زنگ آخر :
جیمین : اومممم ..... ات ...
ات: بل...بله
جیمین :نظرت چیه با هم بریم نباید این راهو از دست بدیم شکوفه های گیلاس باز شدن و راه خیلی قشنگه پس ... نظرت چیه؟؟
ات:*ذوق مرگ *اوممم عالیه حتما بریم
ویو ات: داشتیم با جیمین برمیگشتیم که جیمین گفت چه هوای دو نفره ایه خوشحالم که اومدی ولی فقط به خاطر هوا نخواستم بیای میخواستم .....
ویو ات : اون پسری که دیشب منو رسوند رو نمیشناختم ولی یه جوری شیفته اش شدم که ناخواسته بهش اعتماد کردم فک کنم همون پسره اس که تازه انتقالی گرفته بود رفتم مدرسه تا ببینم چه خبره
ات : سلام سول آ .. سول آ کارت دارم باید بهم گوش بدی
سول آ: چیشده ؟؟ نکنه بعد ۱ قرن بالاخره رو یکی کراش زدی
ات: اوممم راستش دقیقا همین بود ...
سول آ: واییییییییییی کیه ؟؟؟ چندسالشه؟؟؟؟من میشناسمش؟؟؟؟ خونش کجاست ؟؟؟ قدش چنده؟؟؟ پولداره؟؟ زشته یا خوشگه؟؟؟
ات: اهههه بس کن دیوونم کردی نمیدونم هیچکدومشو
سول آ: خب فقط یه اسم ...
ات: همون پسره ... اون انتقالیه
سول آ :*پشماش ریخته*واووو عالیه اسمش جیمین بود یادت نره ضایع شی
ات: اوممم پس اسمش جیمینه ....
سول آ : باهاش حرف زدی؟؟
ات:*سرخ شدن*خبب منو تا خونه رسوند و بهم چتر داد
بچه های مدرسه : سول آ بیا سرکلاس دیر شده هاا
ویو جیمین: تو کلاس نشستم و دیدم ات هنوز نیومده ولی سرمو برگردوندم دیدم پشت سرمه بلند شدم و بهش سلام کردم اونم سرخ شد و گفت :
جیمین: سلام ات حالت چطوره
ات: *سرخ شدن*سلام جیمین چطوری ممنون من خوبم
جیمین:*لبخند خجالتی *
ویو سول آ : ات مثله اسکلا دستپاچه شده بود کاملا کاملا قرمز بود و جیمین هم خجالت کشیده
بود هر دوشون کلی خندشون گرفته بود ولی اصلا نخندیدن قیافه هاشون واقعا مسخره شده بود
زنگ آخر :
جیمین : اومممم ..... ات ...
ات: بل...بله
جیمین :نظرت چیه با هم بریم نباید این راهو از دست بدیم شکوفه های گیلاس باز شدن و راه خیلی قشنگه پس ... نظرت چیه؟؟
ات:*ذوق مرگ *اوممم عالیه حتما بریم
ویو ات: داشتیم با جیمین برمیگشتیم که جیمین گفت چه هوای دو نفره ایه خوشحالم که اومدی ولی فقط به خاطر هوا نخواستم بیای میخواستم .....
۵.۸k
۱۰ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.