عشق وحشی ارباب 🖤🤤🔪 پارت 18
شرط پارت بعد
52 لایک
52 کامنت
علامت ا/ت +
علامت تهیونگ _
علامت کوک *
علامت سوک ~
تهیونگ و ا/ت بدون هیچ حرکتی به هم زل زده بودن که ا/ت نگاهشو از تهیونگ دزدید و تهیونگ هم سرشو تو گردن ا/ت فرو برد.
ا/ت شوکه شده بود. 😳
تهیونگ گردن ا/ت رو بو میکرد و بعد از چند دقیقه از گردن ا/ت دل کَند ولی چشماشو به لب ا/ت دوخت.
+ هی به چی نگاه میکنی
+ بلند شو له شدم
_ به لبت نگاه میکنم
_ نوچ بلند نمیشم
+ لب هم نگاه داره تهیونگ
_ مال تو اره
+ هی بس کن
تهیونگ لبشو رو لب ا/ت گذاشت و اروم مک میزد.
ا/ت شوکه شده و همراهی نمیکرد .
_ بیبی همراهی کن
😳+
تهیونگ در حال خوردن لب ا/ت بود و ا/ت بدون حرکت بود که سوک از پله ها پایین اومد و تهیونگ و ا/ت رو دید و عصبی شد.
سوک سمت ا/ت و تهیونگ رفت و تهیونگ رو که روی ا/ت خوابیده بود کشید کنار و ا/ت رو بلند کرد ولی ا/ت هنوز شوکه بود که وقتی دید تهیونگ روی زمین افتاده به خودش اومد و رفت سمتش.
ا/ت تهیونگ رو کشوند تو بغلش و سر تهیونگ رو روی سینش گذاشت و نوازشش میکرد.
+ خوبی!
_ اوم
+ جاییت درد نمیکنه!
_ کمرم درد میکنه
+ بمیرم من برات
_ بیبی این حرفو نزن
سوک از رفتار های ا/ت و تهیونگ شوکه شده و همچینین عصبی.
سوک از خونه بیرون رفت.
_ سوک رفت!
+ عیبی نداره
ا/ت به تهیونگ کمک کرد که بره و روی تخت ا/ت دراز بکشه.
وقتی تهیونگ به کمک ا/ت روی تخت دراز کشید ا/ت گفت:
+ تو بخواب من برم خوراکی بیارم بخوری
ا/ت از روی تخت بلند شد که بره ولی تهیونگ دستشو گرفت و کشید و ا/ت افتاد روی تخت و تهیونگ بغلش کرد.
ا/ت شوکه شد ـ
+ تهیونگ ولم کن این کارا چیه
تهیونگ لبشو نزدیک گوش ا/ت کرد و بوسه ای پایین گوش ا/ت زد و تو گوشش گفت:
_ امشب تو بغل من بخواب تا دیگه درد نداشته باشم
+ اما این درست نیست
_ هیچی نگو فقط بزار بغلت کنم
+ قول بده فقط بغلم کنی
_ من نمیزارم چیزی که زندگیت به اون وصله رو از دست بدی مطمئن باش
ا/ت با این حرف تهیونگ احساس آرامش کرد و گذاشت تهیونگ بغلش کنه.
تهیونگ یه دستشو زیر گردن ا/ت گذاشت و اون دستشو پشت کمر ا/ت گذاشت و نوازشش میکرد و ا/ت با این کار آرامش میگرفت.
تهیونگ سرشو تو گردن ا/ت برد و گردن ا/ت رو بو میکرد.
+ تهیونگ چیکار میکنی
_ خیلی بوی خوبی میدی دوس دارم بدنتو بو کنم......
تا پارت بعد در خماری بمانید🤣🔪
52 لایک
52 کامنت
علامت ا/ت +
علامت تهیونگ _
علامت کوک *
علامت سوک ~
تهیونگ و ا/ت بدون هیچ حرکتی به هم زل زده بودن که ا/ت نگاهشو از تهیونگ دزدید و تهیونگ هم سرشو تو گردن ا/ت فرو برد.
ا/ت شوکه شده بود. 😳
تهیونگ گردن ا/ت رو بو میکرد و بعد از چند دقیقه از گردن ا/ت دل کَند ولی چشماشو به لب ا/ت دوخت.
+ هی به چی نگاه میکنی
+ بلند شو له شدم
_ به لبت نگاه میکنم
_ نوچ بلند نمیشم
+ لب هم نگاه داره تهیونگ
_ مال تو اره
+ هی بس کن
تهیونگ لبشو رو لب ا/ت گذاشت و اروم مک میزد.
ا/ت شوکه شده و همراهی نمیکرد .
_ بیبی همراهی کن
😳+
تهیونگ در حال خوردن لب ا/ت بود و ا/ت بدون حرکت بود که سوک از پله ها پایین اومد و تهیونگ و ا/ت رو دید و عصبی شد.
سوک سمت ا/ت و تهیونگ رفت و تهیونگ رو که روی ا/ت خوابیده بود کشید کنار و ا/ت رو بلند کرد ولی ا/ت هنوز شوکه بود که وقتی دید تهیونگ روی زمین افتاده به خودش اومد و رفت سمتش.
ا/ت تهیونگ رو کشوند تو بغلش و سر تهیونگ رو روی سینش گذاشت و نوازشش میکرد.
+ خوبی!
_ اوم
+ جاییت درد نمیکنه!
_ کمرم درد میکنه
+ بمیرم من برات
_ بیبی این حرفو نزن
سوک از رفتار های ا/ت و تهیونگ شوکه شده و همچینین عصبی.
سوک از خونه بیرون رفت.
_ سوک رفت!
+ عیبی نداره
ا/ت به تهیونگ کمک کرد که بره و روی تخت ا/ت دراز بکشه.
وقتی تهیونگ به کمک ا/ت روی تخت دراز کشید ا/ت گفت:
+ تو بخواب من برم خوراکی بیارم بخوری
ا/ت از روی تخت بلند شد که بره ولی تهیونگ دستشو گرفت و کشید و ا/ت افتاد روی تخت و تهیونگ بغلش کرد.
ا/ت شوکه شد ـ
+ تهیونگ ولم کن این کارا چیه
تهیونگ لبشو نزدیک گوش ا/ت کرد و بوسه ای پایین گوش ا/ت زد و تو گوشش گفت:
_ امشب تو بغل من بخواب تا دیگه درد نداشته باشم
+ اما این درست نیست
_ هیچی نگو فقط بزار بغلت کنم
+ قول بده فقط بغلم کنی
_ من نمیزارم چیزی که زندگیت به اون وصله رو از دست بدی مطمئن باش
ا/ت با این حرف تهیونگ احساس آرامش کرد و گذاشت تهیونگ بغلش کنه.
تهیونگ یه دستشو زیر گردن ا/ت گذاشت و اون دستشو پشت کمر ا/ت گذاشت و نوازشش میکرد و ا/ت با این کار آرامش میگرفت.
تهیونگ سرشو تو گردن ا/ت برد و گردن ا/ت رو بو میکرد.
+ تهیونگ چیکار میکنی
_ خیلی بوی خوبی میدی دوس دارم بدنتو بو کنم......
تا پارت بعد در خماری بمانید🤣🔪
۱۳۸.۶k
۲۶ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۸۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.