غـریـبــه مـن ───※ ·❆· ※─── p : ¹⁶
لی جونگ با دیدن نگاه های جدی جونگ کوک ترسی ته وجودش احساس میکرد ولی با این حال هر طوری شده باید دستش به اون برگه ها میرسید
~بیرون پر آدمه نصفشم آدمای منن فک میکنی اگه صدای شلیک بشنون چی میشه؟
_میگم آدمات تو اون دنیا بهت بگن
_جونگ کوک لطفا آروم باش الان نمیتونیم کاری بکنیم بزار بره
در همین حین صدای شکست شیشه میاد که همه نگاهاشون سمت اتاق بالا میوفته و لی جونگ از فرصت استفاده میکنه میخواد در بره
جونگکوک دنبالشون میوفته ولی نمیتونه کاری بکنه اونا زیادن!
+لعنتییی....از اینکه نمیتونم کاری بکنم متنفرم(داد)
_تقصیر منه نه؟
+حالت خوبه اونا که بهت..
_نه من خوبم...
+برو وسایلتو جمع کن
_چی
+باید بریم دیگه نمیتونیم اینجا بمونیم
تقریبا یه ساعت طول کشید تا برسیم تو این مدت زل زده بودم به دستای جونگکوک که چقد جذاب رانندگی میکنه حتی تو این وضعیت هم...
عمارت خیلیی زیبایی بود چشمام با دیدنش برق میزد کی میدونست من قراره اینجا باشم
+خب اینجا اتاق توئه....و خوبی دیگه مطمئن باشم
_اهوم شب بخیر
دلم گرفته بود آره شاید این جمله رو خیلی شنیده باشم ولی الان دارم از ته وجودم حسش میکنم
هنوز نتونستم باور کنم که مامانم این بلاها رو سرم آورد و یه غریبه از این بلاها منو نجات داد... :)
#فیک #جونگکوک #بی_تی_اس #کیپاپ #آرمی #بنگتن
#BTS #BTS_ARMY #Jungkook #K_pop #BANGTAN #ARMY #Bangtan
پارت بعد و همین امشب میزارم نگران نباشین
فقط میخوام بپرسم بد مینویسم؟ یعنی اینطوری بگم فیک های که مینویسم قشنگن یا نه
یا مهارت ندارم☹
نمیخوام به زور وارد کاری شم که مهارت ندارم
~بیرون پر آدمه نصفشم آدمای منن فک میکنی اگه صدای شلیک بشنون چی میشه؟
_میگم آدمات تو اون دنیا بهت بگن
_جونگ کوک لطفا آروم باش الان نمیتونیم کاری بکنیم بزار بره
در همین حین صدای شکست شیشه میاد که همه نگاهاشون سمت اتاق بالا میوفته و لی جونگ از فرصت استفاده میکنه میخواد در بره
جونگکوک دنبالشون میوفته ولی نمیتونه کاری بکنه اونا زیادن!
+لعنتییی....از اینکه نمیتونم کاری بکنم متنفرم(داد)
_تقصیر منه نه؟
+حالت خوبه اونا که بهت..
_نه من خوبم...
+برو وسایلتو جمع کن
_چی
+باید بریم دیگه نمیتونیم اینجا بمونیم
تقریبا یه ساعت طول کشید تا برسیم تو این مدت زل زده بودم به دستای جونگکوک که چقد جذاب رانندگی میکنه حتی تو این وضعیت هم...
عمارت خیلیی زیبایی بود چشمام با دیدنش برق میزد کی میدونست من قراره اینجا باشم
+خب اینجا اتاق توئه....و خوبی دیگه مطمئن باشم
_اهوم شب بخیر
دلم گرفته بود آره شاید این جمله رو خیلی شنیده باشم ولی الان دارم از ته وجودم حسش میکنم
هنوز نتونستم باور کنم که مامانم این بلاها رو سرم آورد و یه غریبه از این بلاها منو نجات داد... :)
#فیک #جونگکوک #بی_تی_اس #کیپاپ #آرمی #بنگتن
#BTS #BTS_ARMY #Jungkook #K_pop #BANGTAN #ARMY #Bangtan
پارت بعد و همین امشب میزارم نگران نباشین
فقط میخوام بپرسم بد مینویسم؟ یعنی اینطوری بگم فیک های که مینویسم قشنگن یا نه
یا مهارت ندارم☹
نمیخوام به زور وارد کاری شم که مهارت ندارم
۲۳.۳k
۲۰ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.