𝒄𝒉𝒊𝒍𝒅𝒉𝒐𝒐𝒅 𝒍𝒐𝒗𝒆⁸⁰
𝒄𝒉𝒊𝒍𝒅𝒉𝒐𝒐𝒅 𝒍𝒐𝒗𝒆⁸⁰
chapter②
سرش تو گودی گردنم بود.... و پ.اهاش دور کمرم....
کوک: ببینم صورتتو!*آروم*
ات: چرا؟
کوک: ببینم
سرشو از گردنم بیرون اورد....
سرمو کج کردم و به ل.باش زل زدم....
میتونم دوباره امتحانش کنم؟
میشه؟
"نزدیک تر رفتم.... ل.بمو رو ل.بش گذاشتم که شوکی بهش وارد شد....
با دستاش س.ینم رو فشار داد تا جدا شم ولی تکون نخوردم....
بعد چند مین وحشیانه م.ک زدن...
جدا شدم و شاهد نفس نفس زدناش، از نرفتن اکسیژن وارد ریه هاش شدم....
ات: دیوونه شدی؟*وسواس*
کوک: ببخشید دیگه نمیتونستم تحمل کنم واقعا ببخشید
ات: روانیییی
کیوتتت تر از تو ندیدم!
" از تو بغلم پایین اومد و روی تخت داراز کشید و پتو رو روش کشید....
چند ثانیه بعد منم کنارش رو کمر دراز کشیدیم...
ات: دیگه از این کارا نکن*جدی*
کوک: باشه*خنده*
chapter②
سرش تو گودی گردنم بود.... و پ.اهاش دور کمرم....
کوک: ببینم صورتتو!*آروم*
ات: چرا؟
کوک: ببینم
سرشو از گردنم بیرون اورد....
سرمو کج کردم و به ل.باش زل زدم....
میتونم دوباره امتحانش کنم؟
میشه؟
"نزدیک تر رفتم.... ل.بمو رو ل.بش گذاشتم که شوکی بهش وارد شد....
با دستاش س.ینم رو فشار داد تا جدا شم ولی تکون نخوردم....
بعد چند مین وحشیانه م.ک زدن...
جدا شدم و شاهد نفس نفس زدناش، از نرفتن اکسیژن وارد ریه هاش شدم....
ات: دیوونه شدی؟*وسواس*
کوک: ببخشید دیگه نمیتونستم تحمل کنم واقعا ببخشید
ات: روانیییی
کیوتتت تر از تو ندیدم!
" از تو بغلم پایین اومد و روی تخت داراز کشید و پتو رو روش کشید....
چند ثانیه بعد منم کنارش رو کمر دراز کشیدیم...
ات: دیگه از این کارا نکن*جدی*
کوک: باشه*خنده*
۱۳.۸k
۰۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.