به وقت عاشقی ♡... P=12
(فردا سر میز صبحانه ساعت 8:00)
کیم=اوه دخترم بالاخره اومدی...حالت چطوره ؟درد داری؟
ا. ت=صبح بخیر پدر... حالم خوبه...
کیم=هنوزم درمورد تصمیمت متمعنی؟؟
ا. ت=اره... آره متمعنم
کیم=چیشد که تصمیمت عوض شد؟
ا. ت=برای تعریف زیادی دردناکه...
کیم=... متاسفم... راستی... عروسی فرداست... بعد از ازدواجتون قرارداد شرکت ما و جئون امضا میشه....
ا. ت=خوبه... اما .. چرا آقای جئون ازدواج من و پسرش رو برای امضای قرارداد شرط کرده؟
کیم=من ازش پرسیدم... اما گفت که این شرط قرارداده و نیازی نداره که توضیحی درموردش بده
ا. ت=هه...خدا بخير کنه... خب این پسرش اسمش چیه چه شکلیه؟
کیم= جئون جونگ کوک...خیلی خوشتیپه... میگن دخترا براش سر و دست میشکونن(خنده)
ا. ت=حتما... از اون شیطوناس... از اونا
کیم=اتفاقا خیلی پسر نجيب و ساکتیه... تحصیل کرده و تو شرکت پدرش هم کار میکنه...
ا. ت=پدر اینطوری تعریف میکنی توقعم میره بالا ها... یهو زشت از آب در نیاد..
کیم=عکس دارم
ا. ت=بده ببینم
کیم=بفرما...
ا. ت=اوه... ساچ ا واو... خدا قسمت کنه...
کیم =نور الهی بهت تابیده 😂
ا. ت=هه... اونم چجور...
کیم=ندید پسندیدیا
ا. ت=خب حالا پدر.... شوخی میکنم... من که نمیشناسمش..
کیم=ممکنه برای خرید لباس امروز پسرش بیاد که با هم برین... بنظرم آماده شو... ساعت 9 میرسه..
ا. ت=باشه پدر...
کیم=اوه دخترم بالاخره اومدی...حالت چطوره ؟درد داری؟
ا. ت=صبح بخیر پدر... حالم خوبه...
کیم=هنوزم درمورد تصمیمت متمعنی؟؟
ا. ت=اره... آره متمعنم
کیم=چیشد که تصمیمت عوض شد؟
ا. ت=برای تعریف زیادی دردناکه...
کیم=... متاسفم... راستی... عروسی فرداست... بعد از ازدواجتون قرارداد شرکت ما و جئون امضا میشه....
ا. ت=خوبه... اما .. چرا آقای جئون ازدواج من و پسرش رو برای امضای قرارداد شرط کرده؟
کیم=من ازش پرسیدم... اما گفت که این شرط قرارداده و نیازی نداره که توضیحی درموردش بده
ا. ت=هه...خدا بخير کنه... خب این پسرش اسمش چیه چه شکلیه؟
کیم= جئون جونگ کوک...خیلی خوشتیپه... میگن دخترا براش سر و دست میشکونن(خنده)
ا. ت=حتما... از اون شیطوناس... از اونا
کیم=اتفاقا خیلی پسر نجيب و ساکتیه... تحصیل کرده و تو شرکت پدرش هم کار میکنه...
ا. ت=پدر اینطوری تعریف میکنی توقعم میره بالا ها... یهو زشت از آب در نیاد..
کیم=عکس دارم
ا. ت=بده ببینم
کیم=بفرما...
ا. ت=اوه... ساچ ا واو... خدا قسمت کنه...
کیم =نور الهی بهت تابیده 😂
ا. ت=هه... اونم چجور...
کیم=ندید پسندیدیا
ا. ت=خب حالا پدر.... شوخی میکنم... من که نمیشناسمش..
کیم=ممکنه برای خرید لباس امروز پسرش بیاد که با هم برین... بنظرم آماده شو... ساعت 9 میرسه..
ا. ت=باشه پدر...
۱۳.۷k
۲۷ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.