پارت ۳۱ : عشق و سرنوشت
جین : همین العان یکیتون توضیح بده چی شده یعنی چی که نگرانشون شدید وقتی کنارشونید خوشحالید یعنی چی بگید ببینم
تهیونگ : ببین جین منو این خنگول عاشق دخترا شدیم و اول این اقا عاشق شده
جونگ کوک : اینها همشون توی یه لحظه اتفاق افتاد و من وقتی که به خودم اومدم دیدم که عاشق شدم
جین : وایسید ببینم العان هر دوتون عاشق شدید درسته ولی اگه اونا نخوانتون چی اونوقت خیلی اسیب میبینید به هر حال من برم به هیونگاتون بگم
تهیونگ : باشه فقط دخترا نفهمن
جین : باشه
گیسو : اممم جین میگم ببا این اب میوه هارو ببر
جین : اومممم به به چه قدر قشنگه
گندم : ممنون میگم شما تا اینا خنک بخورید منو گیسو اتاقتون ردیف کنید
جین : باشه ممنون
( ۵ دقیقه بعد )
جین : اهای پسرا
یونگی : چرا اینقدر اروم خرف میزنی
جین : بیاید یه لحظه کارتون دارم
نامجون : چی شده
جین : یچیزی میخوام بهتون بگم ولی جیکتون در نیاد اگه دخترا بفهمن تهیونگ و جونگ کوک هممون و زنده به گور
میکنن
اعضا : باشه
جین : اممممم خب راستش تهیونگ عاشق گیسو و جونگ کوک عاشق گندم شده
اعضا : چی !!!!! ( داد زدن )
جین : خوبه گفتم اروم
نامجون : اگه اینها باهم قرار بزارن و خبرش به گوشه ارمی ها برسه دیگه زنده بودنشون باخداست تازه من العان اهنگی که دخترا خونده بودن برای کمپانی فرستادم تا به عنوان عضو جدیمون مشغول به کار بشن و ما بتونیم ازشون مراقبت
یونگی : این یه عشق ممنوعه حساب میشه
جیهوپ : نه این درست شاید دخترا خودشونم نخوان
جیمین : شاید با یکی قرار میزارن و اینطوری دیگه هیچ عشق ممنوعه نیس
جین : چه میدونم ولی خودمونیما خیلی به هم میان
نامجون : منم که یکم فکر میکنم اره بهم میان خیلی
جیمین : العان این بحث اصلی نیست اگه دخترا بفهمن دیگه نمیشه جلوش رو گرفت
تهیونگ : هی پسرا منو جونگ کوک یه تصمیمی گرفتیم اول باید نظر دخترا بپرسیم ولی قبلش باید یکم دلشون رو به دست بیاریم
جونگ کوک : بله چون پیشنهاد بدون عشق ممکن نیست
جین : فعلا بیاید این ابمیوه ها رو بخورید دخترا درست کردن
تهیونگ : قیافش که خیلی خوبه به هر حال بیاید بخوریم و بریم بخوابیم کسی چه میدونی شاید همین فردا اونم عاشقم شد
تهیونگ : ببین جین منو این خنگول عاشق دخترا شدیم و اول این اقا عاشق شده
جونگ کوک : اینها همشون توی یه لحظه اتفاق افتاد و من وقتی که به خودم اومدم دیدم که عاشق شدم
جین : وایسید ببینم العان هر دوتون عاشق شدید درسته ولی اگه اونا نخوانتون چی اونوقت خیلی اسیب میبینید به هر حال من برم به هیونگاتون بگم
تهیونگ : باشه فقط دخترا نفهمن
جین : باشه
گیسو : اممم جین میگم ببا این اب میوه هارو ببر
جین : اومممم به به چه قدر قشنگه
گندم : ممنون میگم شما تا اینا خنک بخورید منو گیسو اتاقتون ردیف کنید
جین : باشه ممنون
( ۵ دقیقه بعد )
جین : اهای پسرا
یونگی : چرا اینقدر اروم خرف میزنی
جین : بیاید یه لحظه کارتون دارم
نامجون : چی شده
جین : یچیزی میخوام بهتون بگم ولی جیکتون در نیاد اگه دخترا بفهمن تهیونگ و جونگ کوک هممون و زنده به گور
میکنن
اعضا : باشه
جین : اممممم خب راستش تهیونگ عاشق گیسو و جونگ کوک عاشق گندم شده
اعضا : چی !!!!! ( داد زدن )
جین : خوبه گفتم اروم
نامجون : اگه اینها باهم قرار بزارن و خبرش به گوشه ارمی ها برسه دیگه زنده بودنشون باخداست تازه من العان اهنگی که دخترا خونده بودن برای کمپانی فرستادم تا به عنوان عضو جدیمون مشغول به کار بشن و ما بتونیم ازشون مراقبت
یونگی : این یه عشق ممنوعه حساب میشه
جیهوپ : نه این درست شاید دخترا خودشونم نخوان
جیمین : شاید با یکی قرار میزارن و اینطوری دیگه هیچ عشق ممنوعه نیس
جین : چه میدونم ولی خودمونیما خیلی به هم میان
نامجون : منم که یکم فکر میکنم اره بهم میان خیلی
جیمین : العان این بحث اصلی نیست اگه دخترا بفهمن دیگه نمیشه جلوش رو گرفت
تهیونگ : هی پسرا منو جونگ کوک یه تصمیمی گرفتیم اول باید نظر دخترا بپرسیم ولی قبلش باید یکم دلشون رو به دست بیاریم
جونگ کوک : بله چون پیشنهاد بدون عشق ممکن نیست
جین : فعلا بیاید این ابمیوه ها رو بخورید دخترا درست کردن
تهیونگ : قیافش که خیلی خوبه به هر حال بیاید بخوریم و بریم بخوابیم کسی چه میدونی شاید همین فردا اونم عاشقم شد
۶.۰k
۱۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.