پارت هفتم رمان اولش اره ولی الان نه
پارت هفتم اول اره ولی الان نه
یونا: چه دلیلی داره به یکی که هرچقدر بهش محبت کردم اخرش فقط ترور دوست داشت کمک کنم؟ 😁
لیسا: چند دقیقه بعد اینکه یونا گلوله رو شلیک کرد سریع درای کارخونه باز شدن فک کنم بادیگاردای منو کوک بودن و اومدن مارو بردن
کوک: بعد اینکه چشمامو و توی کارخونه بستم همه چی سیاه شد و وقتی چشمامو باز کردم توی قسمت وی ای پی بیمارستان بودم....
جیمین: کوکی خوبی؟
تهیونگ: کوک چطوری؟
شوگا: من نگفتم اخرش سرخودتو به باد میدی؟
جیهوپ: تو کی این حرفو زدی؟
شوگا: گفتم ولی تو کر بودی نشنیدی
جیهوپ: یونگی😐
شوگا: چیه 😐😂خو باهام بحث نکن تا ضایع ات نکنم😂
جین: بالا سر یه بیمار که شکست عشقی خورده فنوار را نمیندازن ها😂
نامجون: چقد بهم تیکه میندازین کافیه دیگه... کوک خوبی چرا روزه زبون گرفتی؟ 😂😐
کوک: من شکست عشقی خوردم🥺😭
تهیونگ: الان این گریه داره چیزی که زیاده دختر 😐
جیمین: ته جنی بهم پیام داد گفت بهت بگم از زندگیش گمشو بیرون دیگه نمیخواد ببنتت!
تهیونگ: چ... چی؟ چرا؟ کی؟ کی گفتتت؟ نهههه اخه چرا🥺😭😭😭😭😭
جیمین: شوخی کردم خواستم کوک رو درک کنی😂😐
تهیونگ: زهررررماررررز خیلی بدی
جیمین: میدونم😂❤️
کوک: وقتی جیمین سربه سر تهیونگ گذاشت و گفت جنی گفته از زندگیش گمشو بیرون نمیخواد ببینتت یاد حرفای لیسا افتادم.... یاد یونا و کارخونه.... همه چی در عرض چندساعت گذشت😔🥺
جین: کوک به چی فک میکنی؟
کوک: لیسا کجاست؟؟؟؟
ته: خیلی پرویی😐
کوک: چرا مگه چی گفتم؟
جیمین: عزیز من دختره بعد دوسال فهمیده دوسش نداشتی واسش نقشه کشیده بودی جون خودتو نجات بدی... حالا انتظار داری با گل و شیرینی بیاد پیشت بگه
عشقم حالت چطوره؟ چی زدی؟ 😐😂❤️
کوک: سلام نونا خوبی؟(نونا به کره ای یعنی خواهر بزرگتر)
جیسو: مرسی کوکی تو حالت چطوره؟
جین: گلبم از لیسا خبر داری؟
کوک: بنظرت خوبم؟
جیسو: نه😐😂..... از لیسا اره......
جنی: لیسا امروز ظهر رفت تایلند یه مدت حال و هواش عوض شه
رزی: این نامه رو داد بهت بدم وقتی از بیمارستان مرخص شدی بخونیش
#یه هفته بعد
کوک: بالاخره از بیمارستان مرخص شدم و رفتم خونه رزی و موچی با جنی و ته و جیسو وجین و بقیه رفتن ساحل قدم بزنن منم تنهام.... غروب غمگینیه.. و این حالمو بد تر میکنه.... عه راستی نامه لیسا رو نخوندم.......
لیسا(نامه از زبون لیساس خو): جانگ کوکا نمیخوام فکر کنی من ازت متنفرم یا یه همچین چیزی، من بخشیدمت چون اگه منم بودم بخاطر جونم این کارو میکردم امیدوارم که همیشه کنار پسرا شاد باشی و زندگی خوبی رو برات ارزو میکنم:)
کوک: بغضم ترکید🥺من.... نمیخواستم به همین راحتی از هم جدا شیم واقعا دلم براش تنگ شده!:(
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
#دوسال بعد از کل ماجرا
کوک: امسال مراسم ماماست و همه گروه ها اجرا دارن و اولین اجرا هم ماییم و باید اهنگ Runرو اجرا کنیم و خیلی استرس دارن
جیمین: کوک اماده ای بریم رو استیج؟
کوک: ا.. اره بریم
#بعد از اجرا
کوک: دست و جیغ ارمیا حس خیلی خوبی بهم میداد و رفتیم که بشینیم سر جامون که جلوی بلک پینک بود وچشمم خورد به لیسا که داشت بهمون تعظیم میکرد و تشویقمون میکرد ولی سریع خودمو جم و جور کردم و نشستیم!....
تهیونگ: بعد از ما بلک پینک اهنگD4رو اجرا کردن و کوک چشماش رو لیسا قفل بود😂
جین: کوک هنوزم حسی به لیسا داری؟!
کوک: چی!... کی؟... من؟.. نه.. معلومه که نه!
جیمین: اره اصن قشنگ معلومه هیچ حسی نسبت بهش نداری😁
کوک: تیک بود دیگه اره؟
جیمین: اره درست فهمیدی!
کوک: بر فرض مثال که حسی هم بهش دارم.... هیچ غلطی نمیتونم بکنم رابطمون دوساله تموم شده ! 😔😒
تهیونگ: این به این معنی نیست که دیگه نمیتونی بهش ابراز علاقه کنی!
جین: بنظرت میتونه بکنه؟ 🤨
شوگا و نامی: چرا نتونه
جیهوپ: چرا بتونه! با چه رویی بره بگه خوشم ازت میاد!
کوک: پ... پسرا او.... اون پسره کیه که داره با لیسا حرف میزنه😳😳☹️
یونا: امممم.... اون دوست پسر جدید لیساست سهون!
کوک: چیییییی؟ دوست پسر؟ 😳🤯😢
تهیونگ: خانم جئون یونا نمیتونستی دهنتو ببندی؟! انتقد سخته برات؟
یونا: ایییش خاستم بهش بگم لیسا فراموشش کرده!
جیمین: کوک خوبی؟
کوک: ا.... اره خوبم 😔
لیسا: س.....
برای پارت بعد بالای سه لایک و سه نظر
یونا: چه دلیلی داره به یکی که هرچقدر بهش محبت کردم اخرش فقط ترور دوست داشت کمک کنم؟ 😁
لیسا: چند دقیقه بعد اینکه یونا گلوله رو شلیک کرد سریع درای کارخونه باز شدن فک کنم بادیگاردای منو کوک بودن و اومدن مارو بردن
کوک: بعد اینکه چشمامو و توی کارخونه بستم همه چی سیاه شد و وقتی چشمامو باز کردم توی قسمت وی ای پی بیمارستان بودم....
جیمین: کوکی خوبی؟
تهیونگ: کوک چطوری؟
شوگا: من نگفتم اخرش سرخودتو به باد میدی؟
جیهوپ: تو کی این حرفو زدی؟
شوگا: گفتم ولی تو کر بودی نشنیدی
جیهوپ: یونگی😐
شوگا: چیه 😐😂خو باهام بحث نکن تا ضایع ات نکنم😂
جین: بالا سر یه بیمار که شکست عشقی خورده فنوار را نمیندازن ها😂
نامجون: چقد بهم تیکه میندازین کافیه دیگه... کوک خوبی چرا روزه زبون گرفتی؟ 😂😐
کوک: من شکست عشقی خوردم🥺😭
تهیونگ: الان این گریه داره چیزی که زیاده دختر 😐
جیمین: ته جنی بهم پیام داد گفت بهت بگم از زندگیش گمشو بیرون دیگه نمیخواد ببنتت!
تهیونگ: چ... چی؟ چرا؟ کی؟ کی گفتتت؟ نهههه اخه چرا🥺😭😭😭😭😭
جیمین: شوخی کردم خواستم کوک رو درک کنی😂😐
تهیونگ: زهررررماررررز خیلی بدی
جیمین: میدونم😂❤️
کوک: وقتی جیمین سربه سر تهیونگ گذاشت و گفت جنی گفته از زندگیش گمشو بیرون نمیخواد ببینتت یاد حرفای لیسا افتادم.... یاد یونا و کارخونه.... همه چی در عرض چندساعت گذشت😔🥺
جین: کوک به چی فک میکنی؟
کوک: لیسا کجاست؟؟؟؟
ته: خیلی پرویی😐
کوک: چرا مگه چی گفتم؟
جیمین: عزیز من دختره بعد دوسال فهمیده دوسش نداشتی واسش نقشه کشیده بودی جون خودتو نجات بدی... حالا انتظار داری با گل و شیرینی بیاد پیشت بگه
عشقم حالت چطوره؟ چی زدی؟ 😐😂❤️
کوک: سلام نونا خوبی؟(نونا به کره ای یعنی خواهر بزرگتر)
جیسو: مرسی کوکی تو حالت چطوره؟
جین: گلبم از لیسا خبر داری؟
کوک: بنظرت خوبم؟
جیسو: نه😐😂..... از لیسا اره......
جنی: لیسا امروز ظهر رفت تایلند یه مدت حال و هواش عوض شه
رزی: این نامه رو داد بهت بدم وقتی از بیمارستان مرخص شدی بخونیش
#یه هفته بعد
کوک: بالاخره از بیمارستان مرخص شدم و رفتم خونه رزی و موچی با جنی و ته و جیسو وجین و بقیه رفتن ساحل قدم بزنن منم تنهام.... غروب غمگینیه.. و این حالمو بد تر میکنه.... عه راستی نامه لیسا رو نخوندم.......
لیسا(نامه از زبون لیساس خو): جانگ کوکا نمیخوام فکر کنی من ازت متنفرم یا یه همچین چیزی، من بخشیدمت چون اگه منم بودم بخاطر جونم این کارو میکردم امیدوارم که همیشه کنار پسرا شاد باشی و زندگی خوبی رو برات ارزو میکنم:)
کوک: بغضم ترکید🥺من.... نمیخواستم به همین راحتی از هم جدا شیم واقعا دلم براش تنگ شده!:(
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
#دوسال بعد از کل ماجرا
کوک: امسال مراسم ماماست و همه گروه ها اجرا دارن و اولین اجرا هم ماییم و باید اهنگ Runرو اجرا کنیم و خیلی استرس دارن
جیمین: کوک اماده ای بریم رو استیج؟
کوک: ا.. اره بریم
#بعد از اجرا
کوک: دست و جیغ ارمیا حس خیلی خوبی بهم میداد و رفتیم که بشینیم سر جامون که جلوی بلک پینک بود وچشمم خورد به لیسا که داشت بهمون تعظیم میکرد و تشویقمون میکرد ولی سریع خودمو جم و جور کردم و نشستیم!....
تهیونگ: بعد از ما بلک پینک اهنگD4رو اجرا کردن و کوک چشماش رو لیسا قفل بود😂
جین: کوک هنوزم حسی به لیسا داری؟!
کوک: چی!... کی؟... من؟.. نه.. معلومه که نه!
جیمین: اره اصن قشنگ معلومه هیچ حسی نسبت بهش نداری😁
کوک: تیک بود دیگه اره؟
جیمین: اره درست فهمیدی!
کوک: بر فرض مثال که حسی هم بهش دارم.... هیچ غلطی نمیتونم بکنم رابطمون دوساله تموم شده ! 😔😒
تهیونگ: این به این معنی نیست که دیگه نمیتونی بهش ابراز علاقه کنی!
جین: بنظرت میتونه بکنه؟ 🤨
شوگا و نامی: چرا نتونه
جیهوپ: چرا بتونه! با چه رویی بره بگه خوشم ازت میاد!
کوک: پ... پسرا او.... اون پسره کیه که داره با لیسا حرف میزنه😳😳☹️
یونا: امممم.... اون دوست پسر جدید لیساست سهون!
کوک: چیییییی؟ دوست پسر؟ 😳🤯😢
تهیونگ: خانم جئون یونا نمیتونستی دهنتو ببندی؟! انتقد سخته برات؟
یونا: ایییش خاستم بهش بگم لیسا فراموشش کرده!
جیمین: کوک خوبی؟
کوک: ا.... اره خوبم 😔
لیسا: س.....
برای پارت بعد بالای سه لایک و سه نظر
۲۰.۲k
۱۵ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.