فقط مال من باش پارت ۷۸
تهیونگ:واقعا دیگه گیر نمیدی سولی:شاید تهیونگ:عهههه یونا من:سولی میام دو فس میزنمتا کوک:اعصاب یونامو خورد نکن تازه سرش خوب شده سولی:خیله خوب خیله خوب شوخی کردم بابا تهیونگ:تکلیفمو روشن کن سولی:باشه ببخشید دوست دارم من:هوفففف جونت دراد😐 تهیونگ:خوب بریم دیگه خداحافظ من:خدافظ کوک:بفرمایید بعد جونگ کوک بردشون بیرون درم بست کوک:آخ من:وایی سرم دوباره درد گرفت از دست اینا کوک:آخ من قربونت برم بیا بشین یکم فقط سرت درد میکنه من:هوم کوک:خیله خوب بیا بشین بعد سرتو بزار رو پام من:باشه نشست منم سرمو گذاشتم رو پاش پیشونیمو میمالید من:آخی کوک:خوبه من:اوهوم خیلی اگه خوابم برد نگی چرا خوابم بردا کوک:بخواب بعد یکم خوابیدم
از زبون جونگ کوک
خوابید منم منتظر موندم تا بیدارشه خیلی خوشگل خوابیده بود لبای صورتیش پوستش دیوونه کننده بود انگوشتمو رو صورتش میکشید خوابوندمش رو مبل پاشدم و قشنگ بلندش کردم خیلی آروم بردمش تو اتاق خوابوندمش رو تخت بعد گونشو بوسیدمو رفتم بیرون نشستم رو مبل با گوشیم ور رفتم چند دقیقه نشستم گفتم الان بیدار میشه که شنیدم صدا ناله میاد دوییدم رفتم تو اتاق دیدم یونا بدجور میلرزه من:یونا یونا چت شده هان یونا:جونگ کوک خیلی سرده بعد بلندش کردم بردمش سمت حموم و لباس رویشو در آوردم بعد رفتم شیر آب و باز کردم من:بیا یونا:جونگ کوک سرده من:عشقم بیا دیگه حالت خوب میشه یونا:باشه میام بعد دستشو گرفتم بردمش زیر شیر آب یونا:یخه من:بیا خودم تو بغلم گرمت میکنم
از زبون خودم
منو برد تو بغلش هم اون خیس شد هم من منو تو بغلش گرفته بود زیر شیر آب و بازومو میمالید منم سرمو برگردوندم و کنار سرش رو شونش گذاشتم قشنگ خودمو تو بغلش جا کردم کوک:بهتری من:آره خوبم خیلیم خوبه کوک:چرا اینطوری شدی من:نمیدونم واقعا کوک:باز من ۱۰ روز نبودم تو مراقب خودت نبودی نگفتم سولی بیاد پیشت من:یادم رفت واقعا کوک:هعی دفع بدی زیر سنگم شده میبرمت نمیزارم تنها باشی من:من که از خدامه باهات بیام کوک:نیایم کولت میکنم میبرمت 😏 بعد خندیدم
از زبون جونگ کوک
خوابید منم منتظر موندم تا بیدارشه خیلی خوشگل خوابیده بود لبای صورتیش پوستش دیوونه کننده بود انگوشتمو رو صورتش میکشید خوابوندمش رو مبل پاشدم و قشنگ بلندش کردم خیلی آروم بردمش تو اتاق خوابوندمش رو تخت بعد گونشو بوسیدمو رفتم بیرون نشستم رو مبل با گوشیم ور رفتم چند دقیقه نشستم گفتم الان بیدار میشه که شنیدم صدا ناله میاد دوییدم رفتم تو اتاق دیدم یونا بدجور میلرزه من:یونا یونا چت شده هان یونا:جونگ کوک خیلی سرده بعد بلندش کردم بردمش سمت حموم و لباس رویشو در آوردم بعد رفتم شیر آب و باز کردم من:بیا یونا:جونگ کوک سرده من:عشقم بیا دیگه حالت خوب میشه یونا:باشه میام بعد دستشو گرفتم بردمش زیر شیر آب یونا:یخه من:بیا خودم تو بغلم گرمت میکنم
از زبون خودم
منو برد تو بغلش هم اون خیس شد هم من منو تو بغلش گرفته بود زیر شیر آب و بازومو میمالید منم سرمو برگردوندم و کنار سرش رو شونش گذاشتم قشنگ خودمو تو بغلش جا کردم کوک:بهتری من:آره خوبم خیلیم خوبه کوک:چرا اینطوری شدی من:نمیدونم واقعا کوک:باز من ۱۰ روز نبودم تو مراقب خودت نبودی نگفتم سولی بیاد پیشت من:یادم رفت واقعا کوک:هعی دفع بدی زیر سنگم شده میبرمت نمیزارم تنها باشی من:من که از خدامه باهات بیام کوک:نیایم کولت میکنم میبرمت 😏 بعد خندیدم
۱۸.۹k
۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.