پارت 8
ا.ت
دلم درگرفت رفتم دستشویی وقتی داشتم دستمو می شستم
سایه ی چند تا مرد رو دیدم سریع به تهیونگ زنگ زدم
ا.ت:الو تهیونگ
ته ته:بله (با صدای مست )
ا.ت : اینجا چند تا مرد
ته ته: الان میام
وایساده بودم که چندتا مرد اومدن نزدیک من دست و پا بستن داشتم جیغ می کشیدم که دهنم و بستن بعد منو بردن تو اتاق 10 دقیقه ای بود تنها توی اون اتاق بودم که مرد اومد تو اول فکر کردم تهیونگ ولی فهمیدم ی قریب ست لباساشو درآورد اومد سمت من از چشاش معلوم بود که خیلی نخورد اومد روم نشست لباسامو آروم درآورد هرچقدر سعی می کردم از دست فرار کنم نتونستم
اسمات جنبه نداری نخون
پارچه ی روی دهنم و برداشت تا اومد داد بزنم شروع کرد به بوسیدنم اروم شرتم و از پا هام درآورد بعد از اینکه بوسه تموم شد دوباره دهنمو بست و گفت تو دوست دختر دشمن منی برای همین ازت ی دختر خوشگل می خوام بعد ک....ی....ر......ش رو واردم کرد
دلم درگرفت رفتم دستشویی وقتی داشتم دستمو می شستم
سایه ی چند تا مرد رو دیدم سریع به تهیونگ زنگ زدم
ا.ت:الو تهیونگ
ته ته:بله (با صدای مست )
ا.ت : اینجا چند تا مرد
ته ته: الان میام
وایساده بودم که چندتا مرد اومدن نزدیک من دست و پا بستن داشتم جیغ می کشیدم که دهنم و بستن بعد منو بردن تو اتاق 10 دقیقه ای بود تنها توی اون اتاق بودم که مرد اومد تو اول فکر کردم تهیونگ ولی فهمیدم ی قریب ست لباساشو درآورد اومد سمت من از چشاش معلوم بود که خیلی نخورد اومد روم نشست لباسامو آروم درآورد هرچقدر سعی می کردم از دست فرار کنم نتونستم
اسمات جنبه نداری نخون
پارچه ی روی دهنم و برداشت تا اومد داد بزنم شروع کرد به بوسیدنم اروم شرتم و از پا هام درآورد بعد از اینکه بوسه تموم شد دوباره دهنمو بست و گفت تو دوست دختر دشمن منی برای همین ازت ی دختر خوشگل می خوام بعد ک....ی....ر......ش رو واردم کرد
۶.۱k
۰۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.