پارت ۷

پارت ۷

چند ساعت همینطوری به چشماش زل بزنه .. جونگوکک تو چی میگییی(تو دلش )
منو ته واسه گرفتن لباسامون با پی دی نیم رفتیم تو اتاق لباس و ی خانومی لباسامون رو داد و رفتیم .

ویو بعد ماما.

جیسونگ دنبال دخترا بود تا ی خبری رو بده و زود به کمپانی برگردن .

یونجی : عه جیسونگ سلاام .
جیسونگ : دخترا زود باشید بریم سوار ون شیم برمی کمپانی .
ینا: چیزی شده؟
جیسونگ: نه انگار قراره ی دختر دیگه بهتون اضافه بشه .
ا/ت :چییی مگه قرار نبود ۴ نفر دبیو کنن ؟؟؟

جیسونگ : آره ولی انگار رئیس نظرش عوض شده .

دخترا و جیسونگ به سمت ون رفتن و سوارش شدن و به سمت کمپانی حرکت کردن .
بعد چند مین رسیدن .
و رفتن داخل
جیسونگ : دخترا بیاین بریم دفتر رئیس
رفتن داخل دفتر که ی دختر هم اونجا بود .

جیسونگ : سلام .
رئیس : سلام خوش اومدید . دخترا حالتون چطوره ؟
دخترا : ممنون ، خوبیم. ( تعظیم)

رئیس :امروز ی دختر هم بهتون به عنوان عضو پنجم عضو گروه میشه میا خودتو معرفی کن .

میا : سلاام . من میا هستم ۱۷ سالمه ‌.

ا/ت : عاا خوشبختم میا . منم ا/ت هستم ۱۸ سالمه .
میا : خوشبختم (لبخند ) بنظر میاد کره ای نیستی نه؟
ا/ت : آره . من اهل ایرانم .
کارینا :‌ منم کارینا هستم . همسن ا/تم .و اهل فرانسم .
میا: خوشبختم :)
و بقیه هم خودشونو معرفی کردن ..
و قرار شد میا با کارینا و ا/ت هم اتاقی بشه .


کم شد ببخشید...💕😑

حمایتتتت کنیدددد.