پارت ۴
یهو چشمش به من خورد چند دقیقه ای همینطور محو هم شده بودیم که دوباره به همون حالت قبلی برگشتیم رفتم و بغلش کردم
+یعنی اینقدر جذابم که اینجوری نگام میکنی
_خیلیییی
+تو هم بی نهایت خوشکل شدی باید امشب حواسم بهت باشه کسی ندزدتت(خنده)
_(خنده)
بعد دستمو گرفت و رفتیم سوار شدیم تو راه هیچ حرفی نمیزدیم ولی دستمو گرفته بود و گذاشته بود رو پاهاش
_نامی
+جانم
_هر لباسی من برای تو انتخاب کردم میخری باشه ؟
+پس تو هم هر لباسی من گفتم میخری نه زیاد باز نه زیاد پوشیده که اذیتت کنه اوکی
_باشه عزیزم
+آفرین بیبی گرل خوبم
دستشو گذاشت رو رون پاهای لختم منم دستشو گرفتم و دیگه چیزی نگفتیم تا اینکه رسیدیم از ماشین پیاده شدیم و رفتیم تو پاساژ یکی از بزرگ ترین و معروف ترین پاساژهای کره که مال نامجون بود و پولدارا میومدن اینجا خیلی بزرگ بود رفتیم کلی خرید کردیم نامجون یه کت و شلوار مشکی و منم یه لباس جیگری برداشتم زیاد باز نبود ولی نامجون خودش اینو برام انتخاب کرد بعد کلی خرید از پاساژ زدیم بیرون و وسایلامونو رو گذاشتیم تو ماشین خواست سوار بشه که گفتم
_نامجونننن
+بله
_برگردیم خونه
+پس بریم کجا
_نمیدونم هر جایی جز خونه یه امشب اومدیم بیرون بیا خوش باشیم
+باشه پس بشین ببرمت یه جایی
_کجا
+بشین میگم بهت
سوار ماشین شدیم و راه افتاد
_هنوز نمیخوای بگی کجا میریم
+نچ وایسا عزیزم تو مگه ۷ماهه به دنیا اومدی
_افرین از کجا فهمیدی من ۷ ماهه به دنیا اومدم
+راس میگی(تعجب)
_پس اون اسپره که استفاده میکنم پس برای چیه خب من ریه هام ناقصه چون ۷ ماهه به دنیا اومدم و یکم تنگی نفس دارم یکم یه کوچولو
+پس بگو غضیه اون اسپریه چیه
_مهم نیس البته
+یعنی اینقدر جذابم که اینجوری نگام میکنی
_خیلیییی
+تو هم بی نهایت خوشکل شدی باید امشب حواسم بهت باشه کسی ندزدتت(خنده)
_(خنده)
بعد دستمو گرفت و رفتیم سوار شدیم تو راه هیچ حرفی نمیزدیم ولی دستمو گرفته بود و گذاشته بود رو پاهاش
_نامی
+جانم
_هر لباسی من برای تو انتخاب کردم میخری باشه ؟
+پس تو هم هر لباسی من گفتم میخری نه زیاد باز نه زیاد پوشیده که اذیتت کنه اوکی
_باشه عزیزم
+آفرین بیبی گرل خوبم
دستشو گذاشت رو رون پاهای لختم منم دستشو گرفتم و دیگه چیزی نگفتیم تا اینکه رسیدیم از ماشین پیاده شدیم و رفتیم تو پاساژ یکی از بزرگ ترین و معروف ترین پاساژهای کره که مال نامجون بود و پولدارا میومدن اینجا خیلی بزرگ بود رفتیم کلی خرید کردیم نامجون یه کت و شلوار مشکی و منم یه لباس جیگری برداشتم زیاد باز نبود ولی نامجون خودش اینو برام انتخاب کرد بعد کلی خرید از پاساژ زدیم بیرون و وسایلامونو رو گذاشتیم تو ماشین خواست سوار بشه که گفتم
_نامجونننن
+بله
_برگردیم خونه
+پس بریم کجا
_نمیدونم هر جایی جز خونه یه امشب اومدیم بیرون بیا خوش باشیم
+باشه پس بشین ببرمت یه جایی
_کجا
+بشین میگم بهت
سوار ماشین شدیم و راه افتاد
_هنوز نمیخوای بگی کجا میریم
+نچ وایسا عزیزم تو مگه ۷ماهه به دنیا اومدی
_افرین از کجا فهمیدی من ۷ ماهه به دنیا اومدم
+راس میگی(تعجب)
_پس اون اسپره که استفاده میکنم پس برای چیه خب من ریه هام ناقصه چون ۷ ماهه به دنیا اومدم و یکم تنگی نفس دارم یکم یه کوچولو
+پس بگو غضیه اون اسپریه چیه
_مهم نیس البته
۱۰۱.۸k
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.