تماس مرگ پارت ۱۰
لوکیشن : خونه یونگی
تایم : شب
تاریخ : 23 اوریل
همه رو زمین نشسته بودن و داشتن شام میخوردن
همه به جز کوک و هایون و می یونگ
کوک چون یکم زودتر خورده بود بینشون نبود و رو تخت یونگی دراز کشیده بود
هایون برای یه آزمونی رفته بود
می یونگ هم سر کار بود و شیفت شب بود
بعد از خوردن غذاشون یکم سر سفره نشستن که با هم حرف بزنن
که به صورت همزمان براشون پیامی ارسال شد
همه با هم گوشیاشون رو در آوردن
یه شماره براشون عکسی فرستاده بود
و اون عکس گوست فیس بود که میخواست به کوک حمله کنه !
همون لحظه صدای عربده های کوک به گوششون رسید !
به سمت اتاق رفتن
تهیونگ سریع دوید که درو باز کنه اما در طبق معمول قفل بود !
+ ایییی لعنتیییی
₩ جونگهیون همین جوری مرد
قفل در باز شد
گوست فیس جونگ کوک رو که به طرز وحشتناکی چاقو زده بود رو به سمتشون پرت کرد
* جونگ کوککککک
سریع جونگکوک رو نگه داشت
× فرار ... کنین !
و کاملا تو بغلش پرت شد
بقیه دست و پاشون رو گم کرده بودن
گوست فیس به سمت جیهوپ حمله کرد
€ شتتت
چاقوش به بازوش خورد و بازوش رو زخم کرد
€ اخخخخ
سریع دوید
نامجون یواشکی درو باز کرد
£ بیاین بیرونننن
همه رفتن بیرون
جیمینم اخرین نفر خواست بره که گوست فیس پرید جلوش و درو بست !
* ( عربده ) ( من نمیدونم صدای داد رو چطور نشون بدم خودتون تصور کنید )
+ جیمینننننن
جیمین به سمت آشپزخونه رفت و چاقویی برداشت
÷ پس میخوای بازی کنی !
* اره 😈
جیمین به سمتش حمله ور شد
ولی هر چی میخواست بزنه قاتل جاخالی میداد !
* عایشششش
* وایسا ، کجا رفت ؟
چاقوشو آروم گذاشت کنار
که قاتل یهو از پشت گرفتش !
خواست چاقوشو بزنه تو شکم جیمین که جیمین دستاشو گرفت و زدش به شیشه ( اسلاید بعد رو ببینین میفهمین یعنی چی )
خودشم جونگکوکو بلند کرد و فرار کرد
جین تو اون مدت به پلیس و اورژانس زنگ زده بود
اونام بعد از بیرون اومدن جیمین رسیده بودن
میخواستن جونگ کوک رو ببرن سرد خونه ولی جیمین نمیخواست
* نهههه جونگ کوک زندسس خواهش میکنممم نبریدش
- اقا برید کنار
* نه خواهش میکنممم
+ جیمین یه لحظه برو کنار
تهیونگ اومد بالا سرش و نفساش و نبضش رو چک کرد
+ خانم ... جونگ کوک زندس !
خانمه اومد و علائم حیاتی کوک رو چک کرد
- راست میگه ! بیاین ببریمش بیمارستان
بعد از رفتنشون جیمین محکم تهیونگو بغل کرد
* واییییی مرسی تهیونگگگگگ اگه تو نبودی میبردنششش
+ خواهش میکنم
.
.
.
گایز دیگه تصمیم گرفتم پستش کنم
تایم : شب
تاریخ : 23 اوریل
همه رو زمین نشسته بودن و داشتن شام میخوردن
همه به جز کوک و هایون و می یونگ
کوک چون یکم زودتر خورده بود بینشون نبود و رو تخت یونگی دراز کشیده بود
هایون برای یه آزمونی رفته بود
می یونگ هم سر کار بود و شیفت شب بود
بعد از خوردن غذاشون یکم سر سفره نشستن که با هم حرف بزنن
که به صورت همزمان براشون پیامی ارسال شد
همه با هم گوشیاشون رو در آوردن
یه شماره براشون عکسی فرستاده بود
و اون عکس گوست فیس بود که میخواست به کوک حمله کنه !
همون لحظه صدای عربده های کوک به گوششون رسید !
به سمت اتاق رفتن
تهیونگ سریع دوید که درو باز کنه اما در طبق معمول قفل بود !
+ ایییی لعنتیییی
₩ جونگهیون همین جوری مرد
قفل در باز شد
گوست فیس جونگ کوک رو که به طرز وحشتناکی چاقو زده بود رو به سمتشون پرت کرد
* جونگ کوککککک
سریع جونگکوک رو نگه داشت
× فرار ... کنین !
و کاملا تو بغلش پرت شد
بقیه دست و پاشون رو گم کرده بودن
گوست فیس به سمت جیهوپ حمله کرد
€ شتتت
چاقوش به بازوش خورد و بازوش رو زخم کرد
€ اخخخخ
سریع دوید
نامجون یواشکی درو باز کرد
£ بیاین بیرونننن
همه رفتن بیرون
جیمینم اخرین نفر خواست بره که گوست فیس پرید جلوش و درو بست !
* ( عربده ) ( من نمیدونم صدای داد رو چطور نشون بدم خودتون تصور کنید )
+ جیمینننننن
جیمین به سمت آشپزخونه رفت و چاقویی برداشت
÷ پس میخوای بازی کنی !
* اره 😈
جیمین به سمتش حمله ور شد
ولی هر چی میخواست بزنه قاتل جاخالی میداد !
* عایشششش
* وایسا ، کجا رفت ؟
چاقوشو آروم گذاشت کنار
که قاتل یهو از پشت گرفتش !
خواست چاقوشو بزنه تو شکم جیمین که جیمین دستاشو گرفت و زدش به شیشه ( اسلاید بعد رو ببینین میفهمین یعنی چی )
خودشم جونگکوکو بلند کرد و فرار کرد
جین تو اون مدت به پلیس و اورژانس زنگ زده بود
اونام بعد از بیرون اومدن جیمین رسیده بودن
میخواستن جونگ کوک رو ببرن سرد خونه ولی جیمین نمیخواست
* نهههه جونگ کوک زندسس خواهش میکنممم نبریدش
- اقا برید کنار
* نه خواهش میکنممم
+ جیمین یه لحظه برو کنار
تهیونگ اومد بالا سرش و نفساش و نبضش رو چک کرد
+ خانم ... جونگ کوک زندس !
خانمه اومد و علائم حیاتی کوک رو چک کرد
- راست میگه ! بیاین ببریمش بیمارستان
بعد از رفتنشون جیمین محکم تهیونگو بغل کرد
* واییییی مرسی تهیونگگگگگ اگه تو نبودی میبردنششش
+ خواهش میکنم
.
.
.
گایز دیگه تصمیم گرفتم پستش کنم
۴.۹k
۰۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.