فیک خشن
پارت 4
صبح شد پتو تا کردم جیمین بیدار کردم
اولش هنگ بود
ا. ت: نترس کنارت نخوابیدم
جیمین هنگه هنوز
ا. ت : پاشو بریم ، رسیدیم
من وسایلامو جمع کردم رفتم
بیرون
ا. ت: صبح بخیر
اعضا صبح بخیر
کلید تحویل دادم
سو جون: بریم
ا. ت : ا وهوم ، خدا حافظ
اعضا: خدا حافظ
سوار تاکسی شدیم رفتیم سمت هتل
ویو جیمین:
جونگ کوک: دیشب حال کردیا 😈
جیمین: خواب بودم نمیدونستم چیشد
نامجون : بریم، بعدا درمورد این که چطوری جیمین مخ یه دختر که به هیچ کس پا نمیده و جدی بزنه حرف میزنیم
ویو ا. ت: رسیدیم به هتل بعد دوتا اتاق گرفتیم
سو جون : رفت تو اتاقش من رفتم تو اتاقم
رفتم حموم
اومدم لباس راحتی پوشیدم
از اتاقم بیرون اومدم برم مدرک بدم
دید اعضا اومدن
ا. ت: خدا رو ببین
اعضا: سلام
ا. ت: سلام
رفتم طرفشون
مدرک تحویل دادم
من با پیژامه مشکی و سفید چهارخونه با تیشتر لش مشکی ساده
جیمین: صبحانه خوردی ؟ میریم کافه؟
ا. ت : نه خوردم، باشه برم بالا سو جون صدا کنم
جیمین: باشه
رفتم بالا ، اعضا هم رفتن اتاقشون وسایلو گذاشتن اومدن پایین
سو جون صدا کردم گفت نمی خورم یه جلسه داره میخواد بره شرکت های تایلندی ببینه
کفش پوشیدم اومدم پایین
اعضا هم اومدن
ا. ت: بریم، سو جون نمیاد
جونگ کوک: با این تیپ
ا. ت: آره مگه چشه کافه رو به رو هست
رفتیم داخل کافه
جونگ کوک: ا. ت همه مارو بد نگاه میکنن
ا. ت: به تخمم( لبخند زد بعدش)
شوگا : خوشم اومد
جونگ کوک: منو مظلوم گیر آوردید
ا. ت :😌
خوردیم
و برگشتیم هتل
صبح شد پتو تا کردم جیمین بیدار کردم
اولش هنگ بود
ا. ت: نترس کنارت نخوابیدم
جیمین هنگه هنوز
ا. ت : پاشو بریم ، رسیدیم
من وسایلامو جمع کردم رفتم
بیرون
ا. ت: صبح بخیر
اعضا صبح بخیر
کلید تحویل دادم
سو جون: بریم
ا. ت : ا وهوم ، خدا حافظ
اعضا: خدا حافظ
سوار تاکسی شدیم رفتیم سمت هتل
ویو جیمین:
جونگ کوک: دیشب حال کردیا 😈
جیمین: خواب بودم نمیدونستم چیشد
نامجون : بریم، بعدا درمورد این که چطوری جیمین مخ یه دختر که به هیچ کس پا نمیده و جدی بزنه حرف میزنیم
ویو ا. ت: رسیدیم به هتل بعد دوتا اتاق گرفتیم
سو جون : رفت تو اتاقش من رفتم تو اتاقم
رفتم حموم
اومدم لباس راحتی پوشیدم
از اتاقم بیرون اومدم برم مدرک بدم
دید اعضا اومدن
ا. ت: خدا رو ببین
اعضا: سلام
ا. ت: سلام
رفتم طرفشون
مدرک تحویل دادم
من با پیژامه مشکی و سفید چهارخونه با تیشتر لش مشکی ساده
جیمین: صبحانه خوردی ؟ میریم کافه؟
ا. ت : نه خوردم، باشه برم بالا سو جون صدا کنم
جیمین: باشه
رفتم بالا ، اعضا هم رفتن اتاقشون وسایلو گذاشتن اومدن پایین
سو جون صدا کردم گفت نمی خورم یه جلسه داره میخواد بره شرکت های تایلندی ببینه
کفش پوشیدم اومدم پایین
اعضا هم اومدن
ا. ت: بریم، سو جون نمیاد
جونگ کوک: با این تیپ
ا. ت: آره مگه چشه کافه رو به رو هست
رفتیم داخل کافه
جونگ کوک: ا. ت همه مارو بد نگاه میکنن
ا. ت: به تخمم( لبخند زد بعدش)
شوگا : خوشم اومد
جونگ کوک: منو مظلوم گیر آوردید
ا. ت :😌
خوردیم
و برگشتیم هتل
۲۲.۳k
۱۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.