Part: (1)
Part: (1)
ویو ات
امروز بلاخره یه تور تفریحی تو جنگل ثبت نام کردم خیلز وقت بود میخواستم ثبت نام کنم واسه همین خیلی ذوق داشتم چمدونم و اماده کردم لباسایی که نیاز داشتمم وراداشتم ساعتمم واسه فردا ساعت ۸ کردم خوابیدم باصدای زنگ گوشیم از خواب پاشدم
ات: دختره ی خر معلوم هست چرا زنگ میزنی
یوری: خر خودتی ساعت و نگاه کن براچی نمیای ساعت ۹ ون حرکت میکنه بیا این ادرسی که میفرستم باهم بریم
ات: سریع از جام پاشدم چرا گوشیم زنگ نخورد صبحانمو خوردم لباسامو پوشیدم کولمو هم وراداشتم چنتا خرت پرت که لازم داشتم گذاشتم توش گوشیمم ورداشتم دیدم یوری ادرس فرستاده براش رسیدم به ون یوری رو دیدم سریع خودمو رسوندم بهش هرکدوممون رویه صندلی نشستیم چون شلوغ بود نتونستیم
کنار هم جا پیدا کنیم از اخرم یه خانم سوار شد بعدش ون حرکت کرد
ها یون:(زنه که از اخر سوار شد) سلام من ها یون هستم راهنمای تور هرکسی با بغل دستی خودش هم گروهه تو این مدت باید باهم باشین هیجکس نباید از هم گروهیش دور یا جدا بشه
ات: به کسی که کنارم بود نگاه کردم دیدم کلاه هودیش رو سرش بود و هندزفری هم تو گوشش
ات: ببخشید... ببخشید اقاا ایندفعه سرشو به سمتم چرخوند جوری که تونستم صورت جذابشو ببینم
اممم ببخشید حرفای راهنما رو شنیدین دیدم سرشو تکون داد برگشت وسطای راه خوابم برد که صدای یکی رو شنیدم
کوک: هعی خانوم کوچولو
ات: عه ببخشید رو شونت خوابم برد
کوک: عیبی نداره حالا اسمت چیه
ات: جانگ ات و شما
کوک: جونگ کوک
ات: خوشبختم یچیزی تو همیشه انقدر بی ذوق به حوصله ای
کوک: اگه بگم اره چیکار میکنی..
پارت اول چطور بود 🪐
ویو ات
امروز بلاخره یه تور تفریحی تو جنگل ثبت نام کردم خیلز وقت بود میخواستم ثبت نام کنم واسه همین خیلی ذوق داشتم چمدونم و اماده کردم لباسایی که نیاز داشتمم وراداشتم ساعتمم واسه فردا ساعت ۸ کردم خوابیدم باصدای زنگ گوشیم از خواب پاشدم
ات: دختره ی خر معلوم هست چرا زنگ میزنی
یوری: خر خودتی ساعت و نگاه کن براچی نمیای ساعت ۹ ون حرکت میکنه بیا این ادرسی که میفرستم باهم بریم
ات: سریع از جام پاشدم چرا گوشیم زنگ نخورد صبحانمو خوردم لباسامو پوشیدم کولمو هم وراداشتم چنتا خرت پرت که لازم داشتم گذاشتم توش گوشیمم ورداشتم دیدم یوری ادرس فرستاده براش رسیدم به ون یوری رو دیدم سریع خودمو رسوندم بهش هرکدوممون رویه صندلی نشستیم چون شلوغ بود نتونستیم
کنار هم جا پیدا کنیم از اخرم یه خانم سوار شد بعدش ون حرکت کرد
ها یون:(زنه که از اخر سوار شد) سلام من ها یون هستم راهنمای تور هرکسی با بغل دستی خودش هم گروهه تو این مدت باید باهم باشین هیجکس نباید از هم گروهیش دور یا جدا بشه
ات: به کسی که کنارم بود نگاه کردم دیدم کلاه هودیش رو سرش بود و هندزفری هم تو گوشش
ات: ببخشید... ببخشید اقاا ایندفعه سرشو به سمتم چرخوند جوری که تونستم صورت جذابشو ببینم
اممم ببخشید حرفای راهنما رو شنیدین دیدم سرشو تکون داد برگشت وسطای راه خوابم برد که صدای یکی رو شنیدم
کوک: هعی خانوم کوچولو
ات: عه ببخشید رو شونت خوابم برد
کوک: عیبی نداره حالا اسمت چیه
ات: جانگ ات و شما
کوک: جونگ کوک
ات: خوشبختم یچیزی تو همیشه انقدر بی ذوق به حوصله ای
کوک: اگه بگم اره چیکار میکنی..
پارت اول چطور بود 🪐
۲.۱k
۰۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.