فیک『شیطان』
فیک『شیطان』
پارت ۱۲
ویو ا.ت
تا الان همچین حسی نداشتم
فک کنم....
نه این غیر ممکنه اخه چطور ممکنه نه این امکان نداره
داشتم فک می کردم و گریه می کردم که گوشیم زنگ خورد اول فک کردم کوکه می خواستم ق ط کنم که دیدم جولیاست برداشتم
مکالمه بین جولیا، و ا.ت+
+ سلام (بچه ها صدای ا.ت جوری هست که جولیا بفهمه گریه کرده )
، سلام گریه کردی
+ نه بابا گریه برای چی من که گریه نکردم کاری داشتی
، معلومه گریه کردی همین الان پاشو بیا خونه من همین الان(نسبتا با داد)
+ باش هق
، گریه نکن و سریع بیا
+ بای
، بای
ویو ا. ت
سوار ماشین شدم بدنم خیس خالی شده بود ولی کی اهمیت میداد احساس می کردم یکی یه چاقو بزرگ کرده تو سینم
ویو کوک
رفتیم و ماموریت رو تموم کردیم دلم برای ا.ت تنگ شده بود زنگ زدم جواب نداد هزار بار زنگ زدم ولی جواب نداد حالم خراب بود پس رفتم تو رختخواب و خوابیدم و با خودم گفتم فردا ا.ت رو برمیگردونم و معذرتخواهی می کنم
وایسا ببینم منو معذرت خواهی فک کنم به خاطر عشقم زمین و زمان رو به هم بدوزم
ویو ا. ت
رسیدم جلو در خونه جولیا در زدم و در رو باز کرد تا همو دیدیم هم دیگه رو بغل کردیم و من دوباره زدم زیر گریه
، ا.ت چرا گریه می کنی چی شده
......................
به خدا حال ندارم تایپ کنم اینم گذاشتم چون قول دادم فردا ۹ تای دیگه رو اپ می کنم 🔪
شب خوش 💗
پارت ۱۲
ویو ا.ت
تا الان همچین حسی نداشتم
فک کنم....
نه این غیر ممکنه اخه چطور ممکنه نه این امکان نداره
داشتم فک می کردم و گریه می کردم که گوشیم زنگ خورد اول فک کردم کوکه می خواستم ق ط کنم که دیدم جولیاست برداشتم
مکالمه بین جولیا، و ا.ت+
+ سلام (بچه ها صدای ا.ت جوری هست که جولیا بفهمه گریه کرده )
، سلام گریه کردی
+ نه بابا گریه برای چی من که گریه نکردم کاری داشتی
، معلومه گریه کردی همین الان پاشو بیا خونه من همین الان(نسبتا با داد)
+ باش هق
، گریه نکن و سریع بیا
+ بای
، بای
ویو ا. ت
سوار ماشین شدم بدنم خیس خالی شده بود ولی کی اهمیت میداد احساس می کردم یکی یه چاقو بزرگ کرده تو سینم
ویو کوک
رفتیم و ماموریت رو تموم کردیم دلم برای ا.ت تنگ شده بود زنگ زدم جواب نداد هزار بار زنگ زدم ولی جواب نداد حالم خراب بود پس رفتم تو رختخواب و خوابیدم و با خودم گفتم فردا ا.ت رو برمیگردونم و معذرتخواهی می کنم
وایسا ببینم منو معذرت خواهی فک کنم به خاطر عشقم زمین و زمان رو به هم بدوزم
ویو ا. ت
رسیدم جلو در خونه جولیا در زدم و در رو باز کرد تا همو دیدیم هم دیگه رو بغل کردیم و من دوباره زدم زیر گریه
، ا.ت چرا گریه می کنی چی شده
......................
به خدا حال ندارم تایپ کنم اینم گذاشتم چون قول دادم فردا ۹ تای دیگه رو اپ می کنم 🔪
شب خوش 💗
۶.۷k
۲۵ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.