trust me Continue Part. 29
( یک ماه بعد)
توی این ماه فقط کارم شده بود گریه کردن و رفتم سمت خاکستری که میگفتن خاکستر جیمینه
میرفتم پیشش و کلی گریه می کردمو باهاش حرف میزدم
از خونه زدم بیرون سمت ماشین رفتمو سوارش شدمو و حرکت کردم
بازم به جایی حرکت می کردم که حفظش شده بودم
از ماشین امدم بیرون و سمتش رفتمو و روی به رو وایستادم
+ سلام خوبی؟ دیروز عروسی جین و نامجون بود ای کاش بودی میدیدی نامجون خیلی خوشتیپ شده بود جین هم توی اون کت سفید خیلی قشنگ شده بود
+ جیمین....
+ چرا رفتی؟ مگه بهم قول ندادی بر میگیردی ها؟؟ چرا به من فکر نمی کنی ؟
و بازم مثل همیشه سکوت
+ جوابمو بدهههه نمیبنی دارم نابود میمشمم ببین منو نگاهم کن ببین همینو میخواستی؟؟؟ می خواست این جوری منو ببینی؟؟؟
روی زمین افتادم و فقط زجه میزدم
+ جیمین هق ببخشید لطفا هق برگردد خواهش میکنم
خسته شدم هق دیگه خسته شدم هق
+ نمی تونم ببینم هق اون عوضیا زنده هق موندن ولی تو اینجای هق
+ می خوام برم هق می خوام برم همه شونو بکشم هق نمی خوام هق هیچ کدموشون زنده موننن
انقدر گریه کرده بودم که اصلا هیچ جونی نداشتم
گوشی مو برش داشتمو شماره ته رو گرفتم
ته: الو ماها؟
+ ته میای دنبالم حالم خوب نیست
ته: بازم همونجایی؟
+ اوهم
ته: هوفف از دست تو دختر صبر کن الان میام
گوشی رو قط کرد و از روی زمین پاشدمو داشتم خودم می تکوندم که سایه یکی رو زمین دیدم
سرمو با بی حالی تمام بالا گرفتم
با شخصی که روبه روم وایستاده بود با تنفر و بی حسی کامل نگاهش می کردم
سوهو: سلام
هیچ جوابی بهش ندادم و از کنارش رد شدمو سمت وردی رفتم
سوهو: ماها صبر کن
بهش هیچ توجهی نکردم راه خودمو رفتم
که دستم کشیده شد و سمتش برگشتم
سوهو: مگه با تو نیستم؟ (با صدای که یکم بالا بود)
پوزخند بی جونی بهش زدمو بهش نگاه کردم
+ تو چرا زنده ای؟
سوهو: چی؟ منظورت چیه؟
+ چرا زنده ای؟ تو چرا به جای جیمین نمردی؟
سوهو: حرف دهنت و بهم دختره عوضی وگرنه
+ وگرنه؟
سوهو: وگرنه......
با مشتی که توی صورتش فرد امد دستم از دستش جدا شد و با صورت عصبی ته مواجه شدم
ته: پسره عوضی دست بردارم نیست گمشو دیگه
ته دستمو گرفتم سمت ماشین بردتم
بمانید در خماری 😭
نظر یادتون نره😭😭😭
دوستون دارم😭
توی این ماه فقط کارم شده بود گریه کردن و رفتم سمت خاکستری که میگفتن خاکستر جیمینه
میرفتم پیشش و کلی گریه می کردمو باهاش حرف میزدم
از خونه زدم بیرون سمت ماشین رفتمو سوارش شدمو و حرکت کردم
بازم به جایی حرکت می کردم که حفظش شده بودم
از ماشین امدم بیرون و سمتش رفتمو و روی به رو وایستادم
+ سلام خوبی؟ دیروز عروسی جین و نامجون بود ای کاش بودی میدیدی نامجون خیلی خوشتیپ شده بود جین هم توی اون کت سفید خیلی قشنگ شده بود
+ جیمین....
+ چرا رفتی؟ مگه بهم قول ندادی بر میگیردی ها؟؟ چرا به من فکر نمی کنی ؟
و بازم مثل همیشه سکوت
+ جوابمو بدهههه نمیبنی دارم نابود میمشمم ببین منو نگاهم کن ببین همینو میخواستی؟؟؟ می خواست این جوری منو ببینی؟؟؟
روی زمین افتادم و فقط زجه میزدم
+ جیمین هق ببخشید لطفا هق برگردد خواهش میکنم
خسته شدم هق دیگه خسته شدم هق
+ نمی تونم ببینم هق اون عوضیا زنده هق موندن ولی تو اینجای هق
+ می خوام برم هق می خوام برم همه شونو بکشم هق نمی خوام هق هیچ کدموشون زنده موننن
انقدر گریه کرده بودم که اصلا هیچ جونی نداشتم
گوشی مو برش داشتمو شماره ته رو گرفتم
ته: الو ماها؟
+ ته میای دنبالم حالم خوب نیست
ته: بازم همونجایی؟
+ اوهم
ته: هوفف از دست تو دختر صبر کن الان میام
گوشی رو قط کرد و از روی زمین پاشدمو داشتم خودم می تکوندم که سایه یکی رو زمین دیدم
سرمو با بی حالی تمام بالا گرفتم
با شخصی که روبه روم وایستاده بود با تنفر و بی حسی کامل نگاهش می کردم
سوهو: سلام
هیچ جوابی بهش ندادم و از کنارش رد شدمو سمت وردی رفتم
سوهو: ماها صبر کن
بهش هیچ توجهی نکردم راه خودمو رفتم
که دستم کشیده شد و سمتش برگشتم
سوهو: مگه با تو نیستم؟ (با صدای که یکم بالا بود)
پوزخند بی جونی بهش زدمو بهش نگاه کردم
+ تو چرا زنده ای؟
سوهو: چی؟ منظورت چیه؟
+ چرا زنده ای؟ تو چرا به جای جیمین نمردی؟
سوهو: حرف دهنت و بهم دختره عوضی وگرنه
+ وگرنه؟
سوهو: وگرنه......
با مشتی که توی صورتش فرد امد دستم از دستش جدا شد و با صورت عصبی ته مواجه شدم
ته: پسره عوضی دست بردارم نیست گمشو دیگه
ته دستمو گرفتم سمت ماشین بردتم
بمانید در خماری 😭
نظر یادتون نره😭😭😭
دوستون دارم😭
۱۶.۰k
۲۲ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.