ماه ابی
ماه ابی
پارت۲
ویو لنو:
سرش تکون داد
ویو کوک:
همش نگران بودم اتفاقی بیوفته که صدا در زدن اومت
+واییی ما دوتا دستشویی داریمممم لطفا درو باز کنین(داد و در زدن)
منم رفتم کمکش
-وایییی تروخدا درو باز کنینننن داره میریزهه
درو باز کردن رفتیم دستشویی توی راه برگشت بودیم که دیدیم یه نفر دیه از یتیما داره میره یهو نامرئی شدیم
مراقب:عه کجا رفتیم حرومیاا
سریع رفتیم سمت در وقتی مراقب رف لنو درو باز کرد چون اگه بود میفهمید که صدای ینفر بقلم اومت
سوزا:بچه ها منم اومتم که یه نفر کنارش گفت منم که بقیم با صدای ارومی گفتن سریع رفتیم سمت در خروجی
دیدم سقف نداره حیاط یتیم خونه
-لنو حیاط یتیم خونه سقف نداره پرواز کنیم؟
+عه اره بچه ها قدرت پرواز دارین
یکی یکی گفتم اره همه پرواز کردیم و ازونجا دور شدیم رفتیم سمت شهر که به بالم تیر خورد افتادم بیهوش شدم اون موقع دیده شده بودم وقتی چشام باز کردم یه زن جلوم بود اون وینی بود فرند قدیمی منو لنو
-وینییی
وینی:چی نفهمیدم بگو خانم کیم نه وینی حرومی
-چیمیگی منم کوک
وینی:بله میدونم،چرا از یتیم خونه من فرار کردی؟
-چ..چی؟
وینی:من رئیس اون یتیم خونه ام
-تورو کشته بودن ولی
وینی:رب بود اون خونا
-فا..فاکک تو گولمون زدی(داد)
وینی:دقیقا،اون هرزه های خیابونی کجان؟
-اونا هرزه نیستنن(داد)
وینی:حقی نداری تو داد بزنی
-بزنم چی میشه؟
وینی:میمیری
ترسیدم من نمیخاستم بمیرم از یه ظرف نگران لنو بودم من اونو دوست داشتم ولی هیچوقت بهش نگفتم
ادامش پارت بد
پارت۲
ویو لنو:
سرش تکون داد
ویو کوک:
همش نگران بودم اتفاقی بیوفته که صدا در زدن اومت
+واییی ما دوتا دستشویی داریمممم لطفا درو باز کنین(داد و در زدن)
منم رفتم کمکش
-وایییی تروخدا درو باز کنینننن داره میریزهه
درو باز کردن رفتیم دستشویی توی راه برگشت بودیم که دیدیم یه نفر دیه از یتیما داره میره یهو نامرئی شدیم
مراقب:عه کجا رفتیم حرومیاا
سریع رفتیم سمت در وقتی مراقب رف لنو درو باز کرد چون اگه بود میفهمید که صدای ینفر بقلم اومت
سوزا:بچه ها منم اومتم که یه نفر کنارش گفت منم که بقیم با صدای ارومی گفتن سریع رفتیم سمت در خروجی
دیدم سقف نداره حیاط یتیم خونه
-لنو حیاط یتیم خونه سقف نداره پرواز کنیم؟
+عه اره بچه ها قدرت پرواز دارین
یکی یکی گفتم اره همه پرواز کردیم و ازونجا دور شدیم رفتیم سمت شهر که به بالم تیر خورد افتادم بیهوش شدم اون موقع دیده شده بودم وقتی چشام باز کردم یه زن جلوم بود اون وینی بود فرند قدیمی منو لنو
-وینییی
وینی:چی نفهمیدم بگو خانم کیم نه وینی حرومی
-چیمیگی منم کوک
وینی:بله میدونم،چرا از یتیم خونه من فرار کردی؟
-چ..چی؟
وینی:من رئیس اون یتیم خونه ام
-تورو کشته بودن ولی
وینی:رب بود اون خونا
-فا..فاکک تو گولمون زدی(داد)
وینی:دقیقا،اون هرزه های خیابونی کجان؟
-اونا هرزه نیستنن(داد)
وینی:حقی نداری تو داد بزنی
-بزنم چی میشه؟
وینی:میمیری
ترسیدم من نمیخاستم بمیرم از یه ظرف نگران لنو بودم من اونو دوست داشتم ولی هیچوقت بهش نگفتم
ادامش پارت بد
۴۳.۲k
۱۰ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.