진정한 사랑❤

진정한 사랑❤
P~۳۷

*اه به کوک بگم کی بهش بگم بیبی چک رو گذاشتم تو یه جعبه کوچیک و تو کشو کمد بغل تخت گذاشتمش هوس نودل کرده بودم که یکی دره اتاق رو زد *

جویی:کیه
&منم دخترم
جویی:اجوما بیا تو کارت داشت*اومد تو*
جویی:بیا بشین *به بغلش اشاره کرد رو تخت *
&چیزی شده انگار اتفاقی افتاده
جویی:اره یه اتفاقی افتاده اجوما تو مثل مادذم بودی تو این عمارت پس اول بهت میخوام یه چیزی بگم فقط تا فعلا به کسی نگو و خودت رو کنترل کن خب
&خب بگو
جویی:ببین خب.... راستش من .... من *دست گذاشت رو شکمش و نگاش کرد * یه....
&تو حامله ای
جویی:😁اره
&این عالیه دخترم پس کی میخوای به کوک بگی
جویی:نمیدونم بنظرت عکس العملش چیه(درسته🤨😁)
&خوبه خب الانا دیگه کوک میاد و باید بهش بگی تا فعلا من به کسی نمیگم
جویی:حالا میتونید برام ندل تند درست کنید هوس کردم
&فکرکنم از الان شروع داره میشه الان میرم درس میکنم
جویی:🥰*اجوما رفت و بعد چند مین با یه نودل تند برگشت *
&کاره دیگه ای نداری
جویی:نه میتونی بری*زفت و شروع کردم به خوردن وستاش بود که یکی وارد اتاق شد*
کوک:سلاممم*بغل جویی نشست*
جویی:چخبر کارا خوب پیش رفت *نودل رو تموم کرد و گذاشت رو میز و جعبه تو کمد رو دراورد و داد به کوک *
کوک:این چیه *بازش کرد و بیبی چک رو تو دست گرفت *
کوک:این چیه
جویی:واقعا نمیدونی
کوک:*........... *


🥲پارت رو ظهر گذاشتم اپ نشد دوباره گذاشتمش و رفتم به یه جایی برگشتم گوشی رو روشن کردم دیدم اپ نشده 🥲

😘🥰ا ادامه برای بعد بعد دو پارت میزارم برا جبران 😘🥰

👸🏽لایک کامنت فراموش نشه👸🏾


#نفر_بعدی_درکار_نیست
#ما_کیپاپرا_متهدیم