پارت 4

پارت 4
.......
................
*رن به چی نگاه میکنی
+اممم هیچی دا.. داشتم به پنجره نگاه میکردم
*ولی اون طرف پنجری در کار نیست
+امم... خب چیزه داشتم صندل هارو میشمردم 😁😁
*باشه
رن .......
*دختره شیرین و نازی خیلی خوشگل چشمایی سیاه لبای سرخ واقعن خوشگل
. ـ......
............
+کم بود سوتی بدم ها ولی رن واقعن خوشگل چند دقیقه بعد کلاس تموم شد و همه رفتیم سراغ غذا خوری منو جویی باهم رفتیم غذا گرفتیم نشستیم سر میز که جویی گفت
@ات من یادم رفت نوشیدنیم رو بیارم برم بیارم بیام
...
@که یهو موقه رفتن خوردم به یکی سرم رو بالا گرفتم دیدم جیمین و متاسفانه غذام ریخته رو لباسش.
........
@من معذرت می خوام منو ببخش
_باشه ولی باید لباسم رو تمیز کنی
@اخه من چطوری تمیزش کنم
_می تونی لیسش بزنی
@چی.....
که یهو همه شروع کردن به گفتن که لیس بزن لیس بزن لیس بزن
@دیگه گریم گرفته بود که
.......
+دیدم همه دارن به جویی میگن که لباس جیمین رو لیس بزنه دیگه تحملم تموم شد و پاشدم دستم رو محکم کوبیدم به میز و رفتم رو به روی جیمین گفتم
+دیدی که کارش امدی نبود مجبور نیست لباست لیس بزنه معذرت خواهی هم کرد ولش کن
_باشه ولش میکنم اما تو بحاش طلافیش رو میدی
.
.
.
( تا اینجا هم زیاد نوشتم تا پارت بعد خدافظ خوشگلام حمایت یادتون نره ❤)