THE SPY🖤🌘
THE SPY🖤🌘
PART|10
جیسو: حالش خوبه؟
جونگکوک:بله ایشون صحیح و سالمه فقط باید یک ماه اینجا بمونه اونم فقط بخاطر اینکه تو اصرار کردی بیاریمش(با حرص)
جیسو: چجوری سالمه وقتی باید یک ماه تحت مراقبت باشه؟
جونگکوک:چیز خاصی نیست دکتر یچیزی گفت این پسره هم ول کن نیست میگه یا باید اینجا بمونم یا ببرینم بیمارستان
تهیونگ: فکر نکنم مشکلی داشته باشه
هر دو برگشتن سمت تهیونگ که داشت از پله ها پایین میومد
جونگکوک:چیشد تو که تا همین الان داشتی میگفتی خطرناکه و از این حرفا
تهیونگ :به جک گفتم چک کنه ،گفت پسره خطری نداره،درضمن قرار نیست که ما اینجا بهش سرویس بدیم این اونه که این کارو میکنه
جیسو با چشمای گرد بهش نگاه کرد
تهیونگ: منظورم اون نیست ،منظورم اینه که من تازه خدمتکار شخصیم رو اخراج کردم و تا موقعی که یک شخص دیگه پیدا میکنم اون میتونه کارا رو انجام بده
جیسو نفس راحتی کشید و به جونگکوک که داشت حرف میزد خیره شد
جونگکوک:یعنی خدمتکار منم هست؟چون مال منم اخراج کردی
تهیونگ:آره
جیسو:ولی اون پسر آسیب دیده ،نمیتونه کار کنه
تهیونگ:آسیبش خیلی جدی نبوده یک هفته استراحت کنه میتونه کارا رو انجام بده
جیسو دیگه چیزی نگفت چون میدونست بحث کردن با اون دو برادر بی فایده است
جیسو: خیلی خوب من دیگه میرم ولی قبل رفتن میخوام اون پسر رو ببینم
تهیونگ: جونگکوک اتاق رو بهش نشون بده
و سمت در خروجی رفت
جیسو:هنوز خداحافظی رو یاد نگرفته
جونگکوک:بیا بریم،راستی از دوست پسرت چه خبر؟
جیسو درحالی که داشت از پله ها بالا میرفت با به یاد آوردن دوست پسرش لبخندی زد و گفت
جیسو:خوبه،قراره آخر هفته بریم سنگاپور...
حمایت ؟🩵
لایک،کامنت،فالو🫀
PART|10
جیسو: حالش خوبه؟
جونگکوک:بله ایشون صحیح و سالمه فقط باید یک ماه اینجا بمونه اونم فقط بخاطر اینکه تو اصرار کردی بیاریمش(با حرص)
جیسو: چجوری سالمه وقتی باید یک ماه تحت مراقبت باشه؟
جونگکوک:چیز خاصی نیست دکتر یچیزی گفت این پسره هم ول کن نیست میگه یا باید اینجا بمونم یا ببرینم بیمارستان
تهیونگ: فکر نکنم مشکلی داشته باشه
هر دو برگشتن سمت تهیونگ که داشت از پله ها پایین میومد
جونگکوک:چیشد تو که تا همین الان داشتی میگفتی خطرناکه و از این حرفا
تهیونگ :به جک گفتم چک کنه ،گفت پسره خطری نداره،درضمن قرار نیست که ما اینجا بهش سرویس بدیم این اونه که این کارو میکنه
جیسو با چشمای گرد بهش نگاه کرد
تهیونگ: منظورم اون نیست ،منظورم اینه که من تازه خدمتکار شخصیم رو اخراج کردم و تا موقعی که یک شخص دیگه پیدا میکنم اون میتونه کارا رو انجام بده
جیسو نفس راحتی کشید و به جونگکوک که داشت حرف میزد خیره شد
جونگکوک:یعنی خدمتکار منم هست؟چون مال منم اخراج کردی
تهیونگ:آره
جیسو:ولی اون پسر آسیب دیده ،نمیتونه کار کنه
تهیونگ:آسیبش خیلی جدی نبوده یک هفته استراحت کنه میتونه کارا رو انجام بده
جیسو دیگه چیزی نگفت چون میدونست بحث کردن با اون دو برادر بی فایده است
جیسو: خیلی خوب من دیگه میرم ولی قبل رفتن میخوام اون پسر رو ببینم
تهیونگ: جونگکوک اتاق رو بهش نشون بده
و سمت در خروجی رفت
جیسو:هنوز خداحافظی رو یاد نگرفته
جونگکوک:بیا بریم،راستی از دوست پسرت چه خبر؟
جیسو درحالی که داشت از پله ها بالا میرفت با به یاد آوردن دوست پسرش لبخندی زد و گفت
جیسو:خوبه،قراره آخر هفته بریم سنگاپور...
حمایت ؟🩵
لایک،کامنت،فالو🫀
۱.۲k
۲۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.