رمان *شیطان و فرشته* پارت ۴
رمان *شیطان و فرشته* پارت ۴
یورو اومد پیش من و تاکشی بازم با همون قیافه
یورو: به به! ببین کی با کی داره خصوصی عشقولانه بازی میکنه!
یه خنده ی شیطانی زد. دلم میخواست بگیرم بزنمش اما......
یورو:ببخشید وسط عشق بازیتون پریدم! خواستم ببینم وضع دوست قدیمیم چطوره!معشوقه اتو پیدا کردی؟! خوبه! گمونم فقط من هنوز دوست پسر پیدا نکردم(لبخند شیطانی).
کارین: پس اون پسره که چسبیده بودی بهش کی بود!؟(با اعصبانیت)
یورو: اوه آکوما رو میگی؟!
صدامو بلند کردم و اعصبانی بهش گفتم
کارین: برام مهم نیست اسمش چیه! بعدشم من و تاکشی داشتیم با هم راجب تو حرف میزدیم که چقدر بیشعور شدی!حرف اصلی اینه که الان اینجا چه غلطی میکنی خانوم خانوما با اون قیافه ی مزحکت!؟
یورو: اوه! چقدر دل و جرعت گرفتی! زبون وا کردی! قبلا هیچی نمیگفتی هه هه هه!
کارین: نمیگفتم چون دوستم بودی و اون موقع درونگرا بودم! به هر حال!!!! بگو اینجا چه غلطی میکنی؟ منو دیدی؟ بهم سر زدی؟حالا برو گمشو دیگه!
آکوما:چی بهش گفتی!!!!؟؟؟؟
یهو آکوما اومد پیشش
یورو: تاکشی، کارین، این آکوماست رفیق صمیمیم، ولی معشوقه ام نیست.
تاکشی: اوم... سلام آکومای عزیز! من تاکشی ام..... دوست قبلا یورو، میشه لطفا باهامون کاری نداشته باشین؟ما نمیخوایم بهتون آسیب بزنیم!
کارین:چرا اتفاقا من خیلی اعصابم خورده! دیگه اونجوری به من نگاه نکن!
یورو:اگه بکنم چی؟ مثلا میخوای چیکار کنی؟
کارین: هم تو و هم این آکومارو باهم میزنمتون
یورو: خب..... خیلی پررو شدی، ولی زورت نمیرسه به من! منم همین ادعا و اتفار هارو بلدم. بیا بریم آکوما ایششش!
تاکشی:خدافظ..... هه هه!....
از استرس داشت ازش عرق میریخت
کارین: اه! حال بهم زنا! من دیگه برم، مدرسه تموم شد. خدافظ!!!!!
تاکشی: خدافظ!!!!
(داره یورو رو نشون میده دوربین)
کارین و تاکشی رو وقتی داشتن خدافظی میکردن دید وقتی داشت میرفت، به روبه رو نگاه کرد و یه خنده ی شیطانی زد و رفت.........
یورو اومد پیش من و تاکشی بازم با همون قیافه
یورو: به به! ببین کی با کی داره خصوصی عشقولانه بازی میکنه!
یه خنده ی شیطانی زد. دلم میخواست بگیرم بزنمش اما......
یورو:ببخشید وسط عشق بازیتون پریدم! خواستم ببینم وضع دوست قدیمیم چطوره!معشوقه اتو پیدا کردی؟! خوبه! گمونم فقط من هنوز دوست پسر پیدا نکردم(لبخند شیطانی).
کارین: پس اون پسره که چسبیده بودی بهش کی بود!؟(با اعصبانیت)
یورو: اوه آکوما رو میگی؟!
صدامو بلند کردم و اعصبانی بهش گفتم
کارین: برام مهم نیست اسمش چیه! بعدشم من و تاکشی داشتیم با هم راجب تو حرف میزدیم که چقدر بیشعور شدی!حرف اصلی اینه که الان اینجا چه غلطی میکنی خانوم خانوما با اون قیافه ی مزحکت!؟
یورو: اوه! چقدر دل و جرعت گرفتی! زبون وا کردی! قبلا هیچی نمیگفتی هه هه هه!
کارین: نمیگفتم چون دوستم بودی و اون موقع درونگرا بودم! به هر حال!!!! بگو اینجا چه غلطی میکنی؟ منو دیدی؟ بهم سر زدی؟حالا برو گمشو دیگه!
آکوما:چی بهش گفتی!!!!؟؟؟؟
یهو آکوما اومد پیشش
یورو: تاکشی، کارین، این آکوماست رفیق صمیمیم، ولی معشوقه ام نیست.
تاکشی: اوم... سلام آکومای عزیز! من تاکشی ام..... دوست قبلا یورو، میشه لطفا باهامون کاری نداشته باشین؟ما نمیخوایم بهتون آسیب بزنیم!
کارین:چرا اتفاقا من خیلی اعصابم خورده! دیگه اونجوری به من نگاه نکن!
یورو:اگه بکنم چی؟ مثلا میخوای چیکار کنی؟
کارین: هم تو و هم این آکومارو باهم میزنمتون
یورو: خب..... خیلی پررو شدی، ولی زورت نمیرسه به من! منم همین ادعا و اتفار هارو بلدم. بیا بریم آکوما ایششش!
تاکشی:خدافظ..... هه هه!....
از استرس داشت ازش عرق میریخت
کارین: اه! حال بهم زنا! من دیگه برم، مدرسه تموم شد. خدافظ!!!!!
تاکشی: خدافظ!!!!
(داره یورو رو نشون میده دوربین)
کارین و تاکشی رو وقتی داشتن خدافظی میکردن دید وقتی داشت میرفت، به روبه رو نگاه کرد و یه خنده ی شیطانی زد و رفت.........
۲.۱k
۳۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.