پارت۱۶
مامان:بیاین دیگه
نشستیم رو سفره
مامان ن:نیکا امشب خاستگاری میاد واست
نیکا:غذا پرید تو گلوم دیانا زد پشتمون بهم آب داد
خوب شما که موافق نیسیتین؟
مامان:بزار بیان ترو ببینن بعدش هرجور راحتی تصمیم خودته
نیکا:اما من..
خاله :نیکا جان بزار بیان شاید قسمتت باشه
نیکا:باشه
ارسلان:نیکا خانم غلط کردن جلوتر از من ازدواج کنن
نیکا:عصبی شد
مامان من موافقم
خاله:اا بخاطر یه لحضه لجبازی ایندتتو خراب نکن
نیکا:باشه
دیانا:خب چی میپوشی
نیکا:یه چیزی میپوشم
شب شد آمدن
نیکا:تو آشپزخونه بودن که صدام زدن
چایی ببرم بردم
چایی دادم نشستم کنار بابا
مامانش:عروسم چه خوشکله
نیکا:ممنون
زیر لبی گفتم
چایی نخورده پسر خاله شدیم
باباش:برین تو اتاق باهم حرف بزنید تکلیفتون رشن شه
نیکا:از کنار مامانم رد شد که گفت
نترس قربونت برم
نیکا:چش
رفتم تواتاق پرو پرو نشستم رو تختم
پسره:خوب بلدی لب بگیری
نیکا:هان؟
پسره:بلدی،اگه بلد نباشیم خودم یادت میدم
نیکا:خفشو
پسرا اومد نزدیک صورتمو گرفت تو دستاش
به لبام نگاه میکرد که در باشد باز شد
کیه؟؟؟🥲🥲🥲
کامنت ۳۰
لایک۳۰
نشستیم رو سفره
مامان ن:نیکا امشب خاستگاری میاد واست
نیکا:غذا پرید تو گلوم دیانا زد پشتمون بهم آب داد
خوب شما که موافق نیسیتین؟
مامان:بزار بیان ترو ببینن بعدش هرجور راحتی تصمیم خودته
نیکا:اما من..
خاله :نیکا جان بزار بیان شاید قسمتت باشه
نیکا:باشه
ارسلان:نیکا خانم غلط کردن جلوتر از من ازدواج کنن
نیکا:عصبی شد
مامان من موافقم
خاله:اا بخاطر یه لحضه لجبازی ایندتتو خراب نکن
نیکا:باشه
دیانا:خب چی میپوشی
نیکا:یه چیزی میپوشم
شب شد آمدن
نیکا:تو آشپزخونه بودن که صدام زدن
چایی ببرم بردم
چایی دادم نشستم کنار بابا
مامانش:عروسم چه خوشکله
نیکا:ممنون
زیر لبی گفتم
چایی نخورده پسر خاله شدیم
باباش:برین تو اتاق باهم حرف بزنید تکلیفتون رشن شه
نیکا:از کنار مامانم رد شد که گفت
نترس قربونت برم
نیکا:چش
رفتم تواتاق پرو پرو نشستم رو تختم
پسره:خوب بلدی لب بگیری
نیکا:هان؟
پسره:بلدی،اگه بلد نباشیم خودم یادت میدم
نیکا:خفشو
پسرا اومد نزدیک صورتمو گرفت تو دستاش
به لبام نگاه میکرد که در باشد باز شد
کیه؟؟؟🥲🥲🥲
کامنت ۳۰
لایک۳۰
۷.۱k
۱۰ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.