شاگرد انتقالی پارت1
سلام من بار اولم هست که پارت می دم اگه بد شده ببخشید!
موضوع:توکیو ریونجرز شما: ا/ت
روز اول مدرسه بود و یک شاگرد جدید از یک کشور دیگه به ژاپن اومده بود
*از دیدگاه ا/ت:*
پدرمون مرده بود در اثر سکته ی قلبی .
بعد از مرگ پدرمون مادر تصمیم گرفت ما به ژاپن بریم پیشه خواهر خوانده ی مادر یا همان خاله خوانده ی ما.
مادر با آن خواهر خیلی صمیمی بود و بیشتر با خواهرش به بیرون می رفت و من و خواهر بزرگه(لیا) و داداش بزرگه(مایک) تنها می زاره که یک روز وقتی هردوتاشون سوار ماشین بودن*منظور مادر و خواهرش* توی تصادف با یک ماشین دیگه جون خودشون رو از دست میدن بعد از این اتفاق خانواده رو آیا که ۲۲ سالش بود هدایت می کرد و من باید به عنوان فرزند کوچک خانواده گوش می کردم تا اینکه منو به یک مدرسه انقال دادن.
*از دید کلی:*
معلم:بچه ها امروز یک شاگرد جدید داریم لطیفان خودت رو معرفی کن!
ا/ت:سلام من ا/ت هستم از دیدن تون خوشبختم!
معلم: می تونی بشینی ا/ت!
رفتم ولی همه ی صندلی ها پر بود و فقط یک صندلی که کنار یک پسر با موهای طلایی که یک آبنبات تو دهنش داشت خالی بود ناچار روی اون صندلی اون پسر نشستم .
موضوع:توکیو ریونجرز شما: ا/ت
روز اول مدرسه بود و یک شاگرد جدید از یک کشور دیگه به ژاپن اومده بود
*از دیدگاه ا/ت:*
پدرمون مرده بود در اثر سکته ی قلبی .
بعد از مرگ پدرمون مادر تصمیم گرفت ما به ژاپن بریم پیشه خواهر خوانده ی مادر یا همان خاله خوانده ی ما.
مادر با آن خواهر خیلی صمیمی بود و بیشتر با خواهرش به بیرون می رفت و من و خواهر بزرگه(لیا) و داداش بزرگه(مایک) تنها می زاره که یک روز وقتی هردوتاشون سوار ماشین بودن*منظور مادر و خواهرش* توی تصادف با یک ماشین دیگه جون خودشون رو از دست میدن بعد از این اتفاق خانواده رو آیا که ۲۲ سالش بود هدایت می کرد و من باید به عنوان فرزند کوچک خانواده گوش می کردم تا اینکه منو به یک مدرسه انقال دادن.
*از دید کلی:*
معلم:بچه ها امروز یک شاگرد جدید داریم لطیفان خودت رو معرفی کن!
ا/ت:سلام من ا/ت هستم از دیدن تون خوشبختم!
معلم: می تونی بشینی ا/ت!
رفتم ولی همه ی صندلی ها پر بود و فقط یک صندلی که کنار یک پسر با موهای طلایی که یک آبنبات تو دهنش داشت خالی بود ناچار روی اون صندلی اون پسر نشستم .
۴.۳k
۰۴ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.