" دیدن چشمانت ،
مستی آن نڪَاهت ،
تپش هاے قلبم رابه شماره می اندازد.
زیر نبض احساسِ دستانت ،
تمامِ من راهی عشقی ابدے می شود.
و من ....
شاعرانڪَی می ڪنم در آغوشت ،
می سرایم از عشقت ،
سروده ایی از جنس ِغم چشمانم ،
ڪه در پس هر نم بارانی اش
تو را می خواهد...!!
" دیدن چشمانت ،
مستی آن نڪَاهت ،
تپش هاے قلبم رابه شماره می اندازد.
زیر نبض احساسِ دستانت ،
تمامِ من راهی عشقی ابدے می شود.
و من ....
شاعرانڪَی می ڪنم در آغوشت ،
می سرایم از عشقت ،
سروده ایی از جنس ِغم چشمانم ،
ڪه در پس هر نم بارانی اش
تو را می خواهد...!!
۸.۵k
۱۶ دی ۱۴۰۲