𝐡𝐢𝐝𝐝𝐞𝐧 𝐥𝐨𝐯𝐞 1
قبل شروع یه چیز بگم
+ نشانه دازای
_ نشانه چویا
~ خودم (راوی)
^ اتسو
▪︎اکو
÷ فئودور
& موری
٪ فوکو
■□■□■□■□■□■□■□■
از زبان دازای
مثل همیشه داشتم سر اکو غر میزدم که یهو
چویا با دستیارش اتسو میاد تو و دست میزنه
_ به به دوباره اون روی سگتو دیدم اوسامو
+ خفه چویا نگو که دوباره میخوای به فاک بری?
_ اه دراز شورشو در نیار دیشب بیش از حد شراب خورده بودیم
بعدش من تورو جرت میدم
+ باشه دو بار
& پسرم چی شده?
(~ اینجا موری پدر دازای و فوکو هم پدر چویاست)
+ هیچی بابا مهم نیست
●○●○●○●○●○●○
فردا صبح*
محل: مافیا بندر
یوکوهاما
ساعت: 7:30
اتاق دازای*
▪︎غلط کردم قربان ببخشید
+ میدونی چیه اکو
اگر کمکم کنی دل چویا رو بدست بیارم میبخشمت
▪︎چجوری میتونم کمک کنم قربان?
+ تو میدونی باید چجوری دل یه پسر رو بدست اورد
▪︎ منظورتون چیه?...
+ اه پسر
من که میدونم تو و اتسوشی با هم یه کارایی میکنین
اکو مغزش ارور میده* @_@
+ اکو من باید دل چویا رو بدست بیارم
ولی اون خواهرم (الیس) رو دوست داره
▪︎من هرکاری از دستم بر میاد رو انجام میدم قربان
راستی فردا شب بعد از شام یه جلسه داریم
که پدر شما پدر چویا اونجا هستن
+ ممنون که خبر دادی
حالا بفرما بیرون
▪︎چشم قربان
●□●□●□●□●□●□
ادامه دارد....
○■○■○■○■○■○■
خب دوستان یه چیزی رو بگم
این پارت چرا کم بود?
چون میخواستم با فضا و وایب داستان اشنا بشید
و اینکه
توی این داستان
موری پدر دازای و الیس هم خواهر دازای
و فوکو (فوکوزاوا) پدر چویاست
°•°•°•°•°•°•°•°°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
خب کیوتام
تا قسمت بعد سایونارااااا
+ نشانه دازای
_ نشانه چویا
~ خودم (راوی)
^ اتسو
▪︎اکو
÷ فئودور
& موری
٪ فوکو
■□■□■□■□■□■□■□■
از زبان دازای
مثل همیشه داشتم سر اکو غر میزدم که یهو
چویا با دستیارش اتسو میاد تو و دست میزنه
_ به به دوباره اون روی سگتو دیدم اوسامو
+ خفه چویا نگو که دوباره میخوای به فاک بری?
_ اه دراز شورشو در نیار دیشب بیش از حد شراب خورده بودیم
بعدش من تورو جرت میدم
+ باشه دو بار
& پسرم چی شده?
(~ اینجا موری پدر دازای و فوکو هم پدر چویاست)
+ هیچی بابا مهم نیست
●○●○●○●○●○●○
فردا صبح*
محل: مافیا بندر
یوکوهاما
ساعت: 7:30
اتاق دازای*
▪︎غلط کردم قربان ببخشید
+ میدونی چیه اکو
اگر کمکم کنی دل چویا رو بدست بیارم میبخشمت
▪︎چجوری میتونم کمک کنم قربان?
+ تو میدونی باید چجوری دل یه پسر رو بدست اورد
▪︎ منظورتون چیه?...
+ اه پسر
من که میدونم تو و اتسوشی با هم یه کارایی میکنین
اکو مغزش ارور میده* @_@
+ اکو من باید دل چویا رو بدست بیارم
ولی اون خواهرم (الیس) رو دوست داره
▪︎من هرکاری از دستم بر میاد رو انجام میدم قربان
راستی فردا شب بعد از شام یه جلسه داریم
که پدر شما پدر چویا اونجا هستن
+ ممنون که خبر دادی
حالا بفرما بیرون
▪︎چشم قربان
●□●□●□●□●□●□
ادامه دارد....
○■○■○■○■○■○■
خب دوستان یه چیزی رو بگم
این پارت چرا کم بود?
چون میخواستم با فضا و وایب داستان اشنا بشید
و اینکه
توی این داستان
موری پدر دازای و الیس هم خواهر دازای
و فوکو (فوکوزاوا) پدر چویاست
°•°•°•°•°•°•°•°°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
خب کیوتام
تا قسمت بعد سایونارااااا
۱.۱k
۰۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.