چند پارتی تهیونگ
Part 3
بله و الانم آواره روی صندلی توی خیابون نشسته بودم که ناگهان یه ماشین جلوم بوق زد
ات : وای یون جون خودتی - شخص مقابل - داشتم میرفتم دیدمت واسه چی بیرونی؟
ات ویو---
با یا اوری اون اتفاق ها یهو زدم زیر گریه و گفتم : ههه... هق.. هق ههه.. ( اینو با حس بخونین )
او..ن اون.. * یه یهو بغلم کرد و سرمو نوازش کرد و با صدای ارومی گفت : ات... واسه چی گریه میکنی هوم
بیا بریم سوار ماشین شو اینجا سرده
- ماجرا را براش تعریف کردم -
ههه. هق.. واسه چی من مگه چیکار کرده بودم ها. اا
«راوی »
یون جون دستشو روی لب ات گذاشت و با همون ارامش که کمی هم توش عصبانیت موج میزد گفت : هیشش من یه نقشه دارم -اول میریم و طلاقتو میگیریم - دوم دنبال یه مدرک میگردیم که نشون بده زنی که با شوهرته خیانتکاره - ات : اگه نبو.. یون جون : هیس حتما هست زنی مه یهو از توی بار پیداش بشه صد درصد یه ریگی به کفششه - سوم و بعد که تهیونگ پیشمون شدومعذرت خواست ولش میکنی -
یون جون : اوکیی * و به نگاه به ات کرد * ات : اوکییی
یون جون : حالا بیا بریم عمارت من
ات : اوکیی بزن بریم
- 3 ماه بعد - ات ویو ---
توی این 3 ماه طلاق گرفتم
و به کمک یون جون موفق شدم مدرک جمع کنم هه * پوزخندی زدم *
اقا تهیونگه جنده خانو.. می که دوسش داره فقط پولتو میخاد
چه شبیه داستاناس فقط تو بقیه زنه وقتی پولو برمیداره یه شریک داره ولی این همه پولو میخاد برا خودش برداره
توی جشن...... رسواش میکنم و برای همیشه از زندگیت میرم که بفهمی کیو از دست دادی
یهو یاد یک تیکه حرفای تهیونگ توی داد گاه افتادم
- هه من پشیمون بشم همون بهتر که جند.. ه ای مثل تو توی زندگیم نباشه -
/پوزخندی زدم پشیمون میکنم/
«و باز هم نقطه چین پارت بعد میفمین
و یک نکته یون جون پسر عموی اته و خانواده ات کلا پولدارن »
#جمهوری - اسلامی- ایران
اسلاید دو مار زنی مه با تهیونگ امد
اسلاید سه یون جون
بله و الانم آواره روی صندلی توی خیابون نشسته بودم که ناگهان یه ماشین جلوم بوق زد
ات : وای یون جون خودتی - شخص مقابل - داشتم میرفتم دیدمت واسه چی بیرونی؟
ات ویو---
با یا اوری اون اتفاق ها یهو زدم زیر گریه و گفتم : ههه... هق.. هق ههه.. ( اینو با حس بخونین )
او..ن اون.. * یه یهو بغلم کرد و سرمو نوازش کرد و با صدای ارومی گفت : ات... واسه چی گریه میکنی هوم
بیا بریم سوار ماشین شو اینجا سرده
- ماجرا را براش تعریف کردم -
ههه. هق.. واسه چی من مگه چیکار کرده بودم ها. اا
«راوی »
یون جون دستشو روی لب ات گذاشت و با همون ارامش که کمی هم توش عصبانیت موج میزد گفت : هیشش من یه نقشه دارم -اول میریم و طلاقتو میگیریم - دوم دنبال یه مدرک میگردیم که نشون بده زنی که با شوهرته خیانتکاره - ات : اگه نبو.. یون جون : هیس حتما هست زنی مه یهو از توی بار پیداش بشه صد درصد یه ریگی به کفششه - سوم و بعد که تهیونگ پیشمون شدومعذرت خواست ولش میکنی -
یون جون : اوکیی * و به نگاه به ات کرد * ات : اوکییی
یون جون : حالا بیا بریم عمارت من
ات : اوکیی بزن بریم
- 3 ماه بعد - ات ویو ---
توی این 3 ماه طلاق گرفتم
و به کمک یون جون موفق شدم مدرک جمع کنم هه * پوزخندی زدم *
اقا تهیونگه جنده خانو.. می که دوسش داره فقط پولتو میخاد
چه شبیه داستاناس فقط تو بقیه زنه وقتی پولو برمیداره یه شریک داره ولی این همه پولو میخاد برا خودش برداره
توی جشن...... رسواش میکنم و برای همیشه از زندگیت میرم که بفهمی کیو از دست دادی
یهو یاد یک تیکه حرفای تهیونگ توی داد گاه افتادم
- هه من پشیمون بشم همون بهتر که جند.. ه ای مثل تو توی زندگیم نباشه -
/پوزخندی زدم پشیمون میکنم/
«و باز هم نقطه چین پارت بعد میفمین
و یک نکته یون جون پسر عموی اته و خانواده ات کلا پولدارن »
#جمهوری - اسلامی- ایران
اسلاید دو مار زنی مه با تهیونگ امد
اسلاید سه یون جون
۱.۹k
۲۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.