لطفا لایک و فالو فراموش نشه. ممنون
رمان🌸
برگشت#پارت1
الان بعدازچندسال دارم برمی گردم ایران
#مامان و بابات کجان؟
اونا اسپانیا هستن
#پس چرا داری برمیگردی
چون می خوام برم دیدن خیلی آدما
#میای باهم دوست بشیم منم برای دیدن خیلیا دارم برمی گردم ایران
اسمت چیه؟
#مرسانا. تواسمت چیه:
شادی
راستی تو چی کاره هستی؟
من دندون پزشکم
#منم مهندس هستم
یه دفعه گفتن پیاده شین خیلی برام سخته که فارسی حرف بزنم اما تلاشمو می کنم من و مرسانا سوار تاکسی میشیم و به طرف هتل راه میوفتم
#من می خوام خانوادمو ببینم
من دوستامو می خوام ببینم
خلاصه بعداز کلی حرف زدن به هتل رسیدیم باهم رفتیم داخل هتل چمران خیلی خوب بود یاد قدیما کردم توفکر قدیم بودم که مرسانا گفت:
#کجایی حواست کجاست؟
منم زود به خودم اومدم گفتم هیچ جا رفتیم طبقه8خیلی اتاق خوبی بود لباسمو درآوردم و یه تاپ آبی با یه شورتک قرمز پوشیدم مرسانا هم یه لباس آستین کوتاه قرمز با یه شلوارک سبز پوشید
خودمو روی تخت انداختم و بعد گوشیمو گرفتم دستم و شروع کردم به چت کردن
یه دفعه دیدم مرساناخوابیده لامپاروخاموش کردم و خودمم خوابیدم.
برگشت#پارت1
الان بعدازچندسال دارم برمی گردم ایران
#مامان و بابات کجان؟
اونا اسپانیا هستن
#پس چرا داری برمیگردی
چون می خوام برم دیدن خیلی آدما
#میای باهم دوست بشیم منم برای دیدن خیلیا دارم برمی گردم ایران
اسمت چیه؟
#مرسانا. تواسمت چیه:
شادی
راستی تو چی کاره هستی؟
من دندون پزشکم
#منم مهندس هستم
یه دفعه گفتن پیاده شین خیلی برام سخته که فارسی حرف بزنم اما تلاشمو می کنم من و مرسانا سوار تاکسی میشیم و به طرف هتل راه میوفتم
#من می خوام خانوادمو ببینم
من دوستامو می خوام ببینم
خلاصه بعداز کلی حرف زدن به هتل رسیدیم باهم رفتیم داخل هتل چمران خیلی خوب بود یاد قدیما کردم توفکر قدیم بودم که مرسانا گفت:
#کجایی حواست کجاست؟
منم زود به خودم اومدم گفتم هیچ جا رفتیم طبقه8خیلی اتاق خوبی بود لباسمو درآوردم و یه تاپ آبی با یه شورتک قرمز پوشیدم مرسانا هم یه لباس آستین کوتاه قرمز با یه شلوارک سبز پوشید
خودمو روی تخت انداختم و بعد گوشیمو گرفتم دستم و شروع کردم به چت کردن
یه دفعه دیدم مرساناخوابیده لامپاروخاموش کردم و خودمم خوابیدم.
۹۲.۰k
۱۹ مرداد ۱۴۰۰