پارت ۴
پارت ۴
ویو ا.ت
+:اوکی منتظریم
......بعد اومدن اعضا......
یونگی :سلا مین یونگیم ،میتونی شوگا سدام کنی
جیهوپ من هوسوکم ،جانگ هوسوک،میتونی هوپی یا جیهوپ صدام کنی....
.......بعد اینکه اعضا معرفی کردن.......
نامی:خوب...الان میگین چیشده؟الاناس زنگ بخوره ها
ل:خب منو ا.ت دوستای صمیمییی مجازی بودیم ،من باهاش دوستم شمام باید باهاش دوست باشید،و باید با دوستش ت اکیپمون باشه...
کوک:خب...ماکه نمیش....
*(زنگ خورد مثلا)دینگگگگگگگ*
ل:اشنامیشین...
............بهد مدرسه.......
ل:خوببب،بریم کافه؟
ج.م:چرا
ل: ک اشناشین ،نظرت چیه ا.ت
_ به سوجون نگاه کردم ک نظرشو بدونم اونم ب معنای نمیدونم،اوکیه سر تکون داد_
+:خوبه....
ل:پس بریم
...........تو کافه........
ل:خببببب، نمیخواین حرف بزنین؟
کوک:ببخشین..<رو ب گارسون>
گارسون:بله،ببفرمایین ،چی میتونم براتون بیارم.(همینو میگن دیه؟)
کوک:شیر موز دارین؟
ل: کوکک
کوک:چییه خوو میخوام
گارسون:بله داریم چیز دیگه؟
جیهوپ :ی کافه گلاسه
_ی نگاه ب سوجون کردم _(اره دیه اینطوره)
سوجون : ماهم کافه گلاسه و شیر موز با بستی میخواییم(نمیدونم چطوریه ولی ما ی کافه ای رفتیم ترکیبی زد برامون😁)
ل:خب بقیه چیزی نمیخوان؟
اعضا:ن
کوک:ا.ت،توهم شیرموز دوس داری؟من ک عاشقشم
ی لبخند زدم و سر تکون دادم ولی چون یکمی منحرف شدم لبخندم شبی پوزخند بود
+:اره..
نگاهم رف سمت اون پسره،فک کنم جیمین بود،اونم میخندید
ل:اوی جیمینا ،ا.ت خانم ی منحرف مث خودته
ج.م و+:یااا و بعد لبخند زدم
نامی:اومم،خب ا.ت کتاب دوس داری؟
+:اوهوم
ل:چیش_پوزخند_دوس داره؟عاشق کتابه عکس اتاقشو دیدم همش کتاب بود
نامی:<لبخند رصایت>
ته:ا.ت چ سازی دوس داری
+:ویالون
ته:منمم
جین:اشپزی میکنی؟
+:اره...
ل:حرفه ایه
جین :<لبخند>
کوک:ورزش چی
+:سر تکون دادم
ل:یا ا.ت چرا حرفه ت و نمیگی کوک فک میکنه ت بوکس بهترینه
+:همه جور ورزش بطور حرفه ای انجام میدم...
ته:حتی اسب سواری؟
+:اوهوم
ته :عالیهه،میتونی بهم یاد بدی؟
+:میتونم ببرمت جایی ک میرم ،خودم نمیتونم یادت بدم
ته:لبخند
هوبی:رقص چی
ل:ی کمپانی ازش درخواست کرده
هوبی:چیییی ،واقعااا؟
+:<سر تکون دادم>
هوبی:قبول میکنی؟
+:فک نکنم
هوبی :چرااا
+:ی کار دیگه رو دوس دارم ولی بهش فک میکنم چون اینم بد نیس
هوبی:اوم..
(خلاصه ک بعله همینطوری کمکم باهم صمیمی میشن ...بریم ی هفته بعد؟)
سوجون ویو
تو این ی هفته بیشتر با بچها صمیمی شدیم ازشون خوشم اومد باحالن
یونگی ویو
ا.ت دختر خوشگل و با استعداد و ساکتیه ت این هفته متوجه شباهت زیادش با خودمون شدم ،انگار ی ترکیبی از همس...
ویو ا.ت
+:اوکی منتظریم
......بعد اومدن اعضا......
یونگی :سلا مین یونگیم ،میتونی شوگا سدام کنی
جیهوپ من هوسوکم ،جانگ هوسوک،میتونی هوپی یا جیهوپ صدام کنی....
.......بعد اینکه اعضا معرفی کردن.......
نامی:خوب...الان میگین چیشده؟الاناس زنگ بخوره ها
ل:خب منو ا.ت دوستای صمیمییی مجازی بودیم ،من باهاش دوستم شمام باید باهاش دوست باشید،و باید با دوستش ت اکیپمون باشه...
کوک:خب...ماکه نمیش....
*(زنگ خورد مثلا)دینگگگگگگگ*
ل:اشنامیشین...
............بهد مدرسه.......
ل:خوببب،بریم کافه؟
ج.م:چرا
ل: ک اشناشین ،نظرت چیه ا.ت
_ به سوجون نگاه کردم ک نظرشو بدونم اونم ب معنای نمیدونم،اوکیه سر تکون داد_
+:خوبه....
ل:پس بریم
...........تو کافه........
ل:خببببب، نمیخواین حرف بزنین؟
کوک:ببخشین..<رو ب گارسون>
گارسون:بله،ببفرمایین ،چی میتونم براتون بیارم.(همینو میگن دیه؟)
کوک:شیر موز دارین؟
ل: کوکک
کوک:چییه خوو میخوام
گارسون:بله داریم چیز دیگه؟
جیهوپ :ی کافه گلاسه
_ی نگاه ب سوجون کردم _(اره دیه اینطوره)
سوجون : ماهم کافه گلاسه و شیر موز با بستی میخواییم(نمیدونم چطوریه ولی ما ی کافه ای رفتیم ترکیبی زد برامون😁)
ل:خب بقیه چیزی نمیخوان؟
اعضا:ن
کوک:ا.ت،توهم شیرموز دوس داری؟من ک عاشقشم
ی لبخند زدم و سر تکون دادم ولی چون یکمی منحرف شدم لبخندم شبی پوزخند بود
+:اره..
نگاهم رف سمت اون پسره،فک کنم جیمین بود،اونم میخندید
ل:اوی جیمینا ،ا.ت خانم ی منحرف مث خودته
ج.م و+:یااا و بعد لبخند زدم
نامی:اومم،خب ا.ت کتاب دوس داری؟
+:اوهوم
ل:چیش_پوزخند_دوس داره؟عاشق کتابه عکس اتاقشو دیدم همش کتاب بود
نامی:<لبخند رصایت>
ته:ا.ت چ سازی دوس داری
+:ویالون
ته:منمم
جین:اشپزی میکنی؟
+:اره...
ل:حرفه ایه
جین :<لبخند>
کوک:ورزش چی
+:سر تکون دادم
ل:یا ا.ت چرا حرفه ت و نمیگی کوک فک میکنه ت بوکس بهترینه
+:همه جور ورزش بطور حرفه ای انجام میدم...
ته:حتی اسب سواری؟
+:اوهوم
ته :عالیهه،میتونی بهم یاد بدی؟
+:میتونم ببرمت جایی ک میرم ،خودم نمیتونم یادت بدم
ته:لبخند
هوبی:رقص چی
ل:ی کمپانی ازش درخواست کرده
هوبی:چیییی ،واقعااا؟
+:<سر تکون دادم>
هوبی:قبول میکنی؟
+:فک نکنم
هوبی :چرااا
+:ی کار دیگه رو دوس دارم ولی بهش فک میکنم چون اینم بد نیس
هوبی:اوم..
(خلاصه ک بعله همینطوری کمکم باهم صمیمی میشن ...بریم ی هفته بعد؟)
سوجون ویو
تو این ی هفته بیشتر با بچها صمیمی شدیم ازشون خوشم اومد باحالن
یونگی ویو
ا.ت دختر خوشگل و با استعداد و ساکتیه ت این هفته متوجه شباهت زیادش با خودمون شدم ،انگار ی ترکیبی از همس...
۹۱۹
۲۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.