فیک پرنسس مافیا Part:2
فیک پرنسس مافیا Part:2
(فلش بک به بعداز ظهر)
«ویو ا.ت»
الاناست که برسن برم تو اتاقم ی خورده به خودم برسم رفتم بالا تو اتاقم
موهامو باز کردم دوباره بالا بستم لباسامم اوکی بود
فقط ی چیز موند یکمم بالم لب هم زدمو رفتم پایین
داشتم از پله ها پایین می رفتم ک زنگ در عمارت خورد
خدمتکار سریع آمد درو باز کرداول عموم آمد داخل
ا.ت:سلام عمو
عموی ا.ت :سلام دخترم
بعداز عمو زن عمو آمد داخل
ا.ت :سلام زن عمو
زن عموی ا.ت:سلام عزیزم چقدر بزرگ شدی!
زن عمو مامان درحال احوال پرسی بودن که آقا وارد شد
ا.ت:سلام
از حق نگذریم ناموسا خشگل تر شده (توی ذهنش)
تهیونگ:سلام
(تهیونگ ویو)
امروز قرار بود برگردیم کره به عمارت هوفف حتما باید دوباره اون دختره رو ببینم اصلا حوصله سروکله زدن باهاش و ندارم
رسیدیم عمارت رفتم داخل که ا.ت بهم سلام کرد خدایی از قبل خشگل تر شده
منم جواب سلامش رودادم. بعدش با زن عمو سلام کردم رفتم داخل
(فلش بک به بعداز ظهر)
«ویو ا.ت»
الاناست که برسن برم تو اتاقم ی خورده به خودم برسم رفتم بالا تو اتاقم
موهامو باز کردم دوباره بالا بستم لباسامم اوکی بود
فقط ی چیز موند یکمم بالم لب هم زدمو رفتم پایین
داشتم از پله ها پایین می رفتم ک زنگ در عمارت خورد
خدمتکار سریع آمد درو باز کرداول عموم آمد داخل
ا.ت:سلام عمو
عموی ا.ت :سلام دخترم
بعداز عمو زن عمو آمد داخل
ا.ت :سلام زن عمو
زن عموی ا.ت:سلام عزیزم چقدر بزرگ شدی!
زن عمو مامان درحال احوال پرسی بودن که آقا وارد شد
ا.ت:سلام
از حق نگذریم ناموسا خشگل تر شده (توی ذهنش)
تهیونگ:سلام
(تهیونگ ویو)
امروز قرار بود برگردیم کره به عمارت هوفف حتما باید دوباره اون دختره رو ببینم اصلا حوصله سروکله زدن باهاش و ندارم
رسیدیم عمارت رفتم داخل که ا.ت بهم سلام کرد خدایی از قبل خشگل تر شده
منم جواب سلامش رودادم. بعدش با زن عمو سلام کردم رفتم داخل
۷.۴k
۰۲ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.