اگه یه روزی دختر دار شم ، هیچ وقت تو بچگیاش لباس عروس تنش
اگه یه روزی دختر دار شم ، هیچ وقت تو بچگیاش لباس عروس تنش نمیکنم که از همون بچگی دلش و فکرش تو چین چین لباس گیر بیافته و فک کنه برای خانم شدن ؛ خوشبخت شدن باس یه روزی اون لباسو تنش کنه !
اگه یه روزی دختر دار شم ، هیچ وقت تو بچگیاش موهاشو ودرس نمیکنم و به لبای خوشگلش رژ نمیزنم، که فکرش تو این سرخی مصنوئی گیر نکنه و وابسته اش نشه؛ دختر من برای زیبایی نیازی به این کارا نداره، موهای وحشی اش وقتی تو باد اینور و اونور میره زیباترین دختر دنیا میشه
اگه یه روزی دختر دار شم ، هیچ وقت تو بچگیاش بهش نمیگم با صدای بلند نخند و نمیگم دختر باس فیلان و بیسان باشه ، بهش میگم همه جا از ته دلش بخنده ، بهش میگم خنده هاش باش دلیل شادی خیلی باشه ، بهش میگم همه جا رو با خنده هات پر از شادی کن
اگه یه روزی دختر دار شم ، هیچ وقت تو بچگیاش بهش نمیگم که مراقب دستا و لباساش باشه تا کثیف نشن ، دختر من باس پا برهنه رو گل بدوئه و توو رود خونه ها آب بازی کنه، با دستای خالی سعی کنه ماهی بگیره و از درخت بالا بره .
اگه یه روزی دختر دار شم ، هیچ وقت تو بچگیاش مشکی تنش نمیکنم و بهش یاد میدم هر روزش و یه رنگ باشه ،دوس ندارم تو قید و بند عرف و سادگی اجباری جامعه بشه
اگه یه روزی دختر دار شم ، هیچ وقت تو بچگیاش بهش یاد نمیدم احساسشو مخفی کنه ، بهش یاد میدم که هر جا چیزی و کسی رو دوست داشت ، بدون ترس دوست داشتنشو فریاد بزنه
به او می گویم او کالا نیست که با ناز و عشوه بازار گرمی کند،
می گویم عشق شرم آور نیست که در دل خود پنهانش کنی
و بخاطر پنهان کردن احساست یک عمر حسرت بخوری…
دخترم را آنقدر قوی و شجاع بار می آورم که کسی جرأت آزارش را نداشته باشد…
به او می گویم هیچ چیز در این دنیا پاک تر و با ارزش تر از اشک های او نیست،
و آنرا به پای هر چیز بی اهمیت و بی ارزشی نریزد…
به او می گویم دختری که منزوی و خجالتی است نجیب نیست، ترسو است…
و لذت می برم از خنده های پاک و مستانه اش،
حتی اگر تمام شهر از گوشه ی چشم با سو ظن به او نگاه کنند…!
اگه یه روزی دختر دار شم ، هیچ وقت تو بچگیاش موهاشو ودرس نمیکنم و به لبای خوشگلش رژ نمیزنم، که فکرش تو این سرخی مصنوئی گیر نکنه و وابسته اش نشه؛ دختر من برای زیبایی نیازی به این کارا نداره، موهای وحشی اش وقتی تو باد اینور و اونور میره زیباترین دختر دنیا میشه
اگه یه روزی دختر دار شم ، هیچ وقت تو بچگیاش بهش نمیگم با صدای بلند نخند و نمیگم دختر باس فیلان و بیسان باشه ، بهش میگم همه جا از ته دلش بخنده ، بهش میگم خنده هاش باش دلیل شادی خیلی باشه ، بهش میگم همه جا رو با خنده هات پر از شادی کن
اگه یه روزی دختر دار شم ، هیچ وقت تو بچگیاش بهش نمیگم که مراقب دستا و لباساش باشه تا کثیف نشن ، دختر من باس پا برهنه رو گل بدوئه و توو رود خونه ها آب بازی کنه، با دستای خالی سعی کنه ماهی بگیره و از درخت بالا بره .
اگه یه روزی دختر دار شم ، هیچ وقت تو بچگیاش مشکی تنش نمیکنم و بهش یاد میدم هر روزش و یه رنگ باشه ،دوس ندارم تو قید و بند عرف و سادگی اجباری جامعه بشه
اگه یه روزی دختر دار شم ، هیچ وقت تو بچگیاش بهش یاد نمیدم احساسشو مخفی کنه ، بهش یاد میدم که هر جا چیزی و کسی رو دوست داشت ، بدون ترس دوست داشتنشو فریاد بزنه
به او می گویم او کالا نیست که با ناز و عشوه بازار گرمی کند،
می گویم عشق شرم آور نیست که در دل خود پنهانش کنی
و بخاطر پنهان کردن احساست یک عمر حسرت بخوری…
دخترم را آنقدر قوی و شجاع بار می آورم که کسی جرأت آزارش را نداشته باشد…
به او می گویم هیچ چیز در این دنیا پاک تر و با ارزش تر از اشک های او نیست،
و آنرا به پای هر چیز بی اهمیت و بی ارزشی نریزد…
به او می گویم دختری که منزوی و خجالتی است نجیب نیست، ترسو است…
و لذت می برم از خنده های پاک و مستانه اش،
حتی اگر تمام شهر از گوشه ی چشم با سو ظن به او نگاه کنند…!
۵.۵k
۱۰ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.