معشوقه من یک خون آشامه

باد ملایم مو هانم را توی هوا به رقص در می آورد
من کیم کِیتی تو زندگیم کم سختی نکشیدم مامان ...
اگه بدونی خانم جئون سوجین دل دختر دل نازک برای برای اون زمانا تنگ شده که انگشتان لبریز از محبتت رو لا به لای موهای دختر کوچولوت میکشیدی
قاب عکسی که یک داستان را تعریف میکرد رو روی میز گذاشتم
نوازش های گاه و بی گاه گونه هایم در تاریکی شب توسط تورو رو هنوز میتونم حس کنم
اشک در گودی چشمانم حلقه زد
بابایی کجایی؟
تو هم رفتی پیش مامان؟
همتون تنهام گذاشتین؟
الان فقط مامانجونو دارم که میخوام دنیاش نباشه .
با صدا مامانجونم به خودم اومدم که طناب پوسیده گذشته رو در ذهنم پاره کرد
علامت مادر بزرگ ○ علامت کیتی _
○کیتیاااا
_بلههه مامان جون
○صبحونه آمادست بیا پایین
_چشم اومدم