رمان سگهای ولگرد بانگو
رویای من به واقعیت تبدیل میشود!
#پارت_1
یه روز خسته کننده دیگه رو پشت سر گذاشتم.
از مدرسه خیلی بی حال برمیگردم و لباسامو عوض میکنم و میرم سراغ لپ تاپم تا روشنش کنم ک بانگو رو ببینم.
یهو همه جا تاریک میشه و لپ تاپم رو ک هنو روشن نکرده بودم روشن میشه و صدا های عجیب و غریب ازش در میاد!!
چند نفری ک نورانی بودن از داخل لپ تاپم بیرون میان!
وقتی برقا دوباره اومد میفهمم ک اونا اعضا بانگو ( آژانس و مافیا ) هستن!!!!
کسانی ک بیرون اومدن:
~دازای~
~چویا~
~آتسوشی~
~آکوتاگاوا~
~موری اوگای~
~فوکوزاوا~
~رانپو~
~تانیزاکی~
~کونیکیدا~
~نائومی~
~یوسانو~
~کیوکا~
~هیگوچی~
~گین~
______________________________
من: وااایی!!!😳شماها چطوری بیرون اومدین؟!😳😃😍
اعضای بانگو: نمد🤔
اعضای بانگو: شما کی هستین اینجا کجاست؟؟🤔
من: ذوق و شوک*
م-م-م-م-م-م من مهرنوش هستم😃
وایی خدایا شیپ های مورد علاقه م و کراشام اینجان T_T
چویا: هن؟😐
من: کراشام!^-^
هیگوچی سان، دازای سان، چویا سان و آکوتاگاوا سان شما جز کراشامید T_T
هیگوچی در ظاهر: اووممم ممنون😊
هیگوچی در باطن: چیییییی از آکوتاگاوا سنپای خوشش میاد؟!!!😡😡
چویا: واوو خوووبه😌
دازای: افتخار خودکشی دو نفره میدید؟😄
من: عاااااا...🤔
چویا: ف*ک:/
آکوتاگاوا: عه خوبه😐
من: آرههه خیلی-
صدای پا میاد*
من: ای وایی!😱😳
زود برید تو اتاقم از این طرف برید!!!
اعضای بانگو: آروم*
باشه
اعضای بانگو: رفتن تو اتاقم*
من: موندن بیرون تا مراقب باشم کسی تو اتاقم نیاد*
ادامه دارد...
نویسنده: خودم ( آکوتاگاوا )
#پارت_1
یه روز خسته کننده دیگه رو پشت سر گذاشتم.
از مدرسه خیلی بی حال برمیگردم و لباسامو عوض میکنم و میرم سراغ لپ تاپم تا روشنش کنم ک بانگو رو ببینم.
یهو همه جا تاریک میشه و لپ تاپم رو ک هنو روشن نکرده بودم روشن میشه و صدا های عجیب و غریب ازش در میاد!!
چند نفری ک نورانی بودن از داخل لپ تاپم بیرون میان!
وقتی برقا دوباره اومد میفهمم ک اونا اعضا بانگو ( آژانس و مافیا ) هستن!!!!
کسانی ک بیرون اومدن:
~دازای~
~چویا~
~آتسوشی~
~آکوتاگاوا~
~موری اوگای~
~فوکوزاوا~
~رانپو~
~تانیزاکی~
~کونیکیدا~
~نائومی~
~یوسانو~
~کیوکا~
~هیگوچی~
~گین~
______________________________
من: وااایی!!!😳شماها چطوری بیرون اومدین؟!😳😃😍
اعضای بانگو: نمد🤔
اعضای بانگو: شما کی هستین اینجا کجاست؟؟🤔
من: ذوق و شوک*
م-م-م-م-م-م من مهرنوش هستم😃
وایی خدایا شیپ های مورد علاقه م و کراشام اینجان T_T
چویا: هن؟😐
من: کراشام!^-^
هیگوچی سان، دازای سان، چویا سان و آکوتاگاوا سان شما جز کراشامید T_T
هیگوچی در ظاهر: اووممم ممنون😊
هیگوچی در باطن: چیییییی از آکوتاگاوا سنپای خوشش میاد؟!!!😡😡
چویا: واوو خوووبه😌
دازای: افتخار خودکشی دو نفره میدید؟😄
من: عاااااا...🤔
چویا: ف*ک:/
آکوتاگاوا: عه خوبه😐
من: آرههه خیلی-
صدای پا میاد*
من: ای وایی!😱😳
زود برید تو اتاقم از این طرف برید!!!
اعضای بانگو: آروم*
باشه
اعضای بانگو: رفتن تو اتاقم*
من: موندن بیرون تا مراقب باشم کسی تو اتاقم نیاد*
ادامه دارد...
نویسنده: خودم ( آکوتاگاوا )
۲۶.۳k
۱۴ آبان ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.