فیک جیمین( عشق کیوت من)پارت 1
نیانگ*
جیمین&
امروزم مثل همیشه ساعت ۶ پاشدم تا اماده شم ساعت ۶ ونیم شد یه تاکسی گرفتمو راه افتادم(توی یه کافه کارمیکنی)
&امروز قرار بود با اعضا بریم کافه ساعت ۷ پاشدم تا ۷ونیم اماده شدم واعضا اومدن دنبالم وراه افتادیم ساعت ۸ رسیدیم رفتیم سر میز ۱ نشستیم
*میتونم کمکتون کنم.
&بچه ها چی میخورین
اعضا:فعلاقهوه بگیر
&۷تاقهوه لطفا
*بله چشم.
*قهوه هاشونه اماده کردمو بردم سرمیزشون
*بفرمایید
&ممنون
*خواستم برگردم پیش جونکی که لیز خوردم داشتم می افتادم که همون پسری که سر میز ۱ نشسته بود گرفتم
*ممنون
&خواهش
* بعد برگشتم پیش جونکی
.....پرش زمانی.......
*ساعت ۳ شده بود باید میرفتم لباسمو از خیاظ میگرفتم از رعیس اجازه ی مرخسی گرفتم ورفتم جلوی در تا تاکسی بگیرم ولی هیچ تاکسی مسیرش جایی که من میخواستم برم نبود
&ساعت۳شد خواستیم برگردیم خونه که دیدم همون دختر که تو کافه بود وایساده بود تا تاکسی بگیره ولی هیچ تاکسی سوارش نمیکرد
اعضا:بروصداش کن بیاد
&چی؟
اعضا:میگیم برو به دختره بگو بیاد
&اهان
شرط پارت بعد ۲۵ تالایک
و۱۰ تا کامنت
جیمین&
امروزم مثل همیشه ساعت ۶ پاشدم تا اماده شم ساعت ۶ ونیم شد یه تاکسی گرفتمو راه افتادم(توی یه کافه کارمیکنی)
&امروز قرار بود با اعضا بریم کافه ساعت ۷ پاشدم تا ۷ونیم اماده شدم واعضا اومدن دنبالم وراه افتادیم ساعت ۸ رسیدیم رفتیم سر میز ۱ نشستیم
*میتونم کمکتون کنم.
&بچه ها چی میخورین
اعضا:فعلاقهوه بگیر
&۷تاقهوه لطفا
*بله چشم.
*قهوه هاشونه اماده کردمو بردم سرمیزشون
*بفرمایید
&ممنون
*خواستم برگردم پیش جونکی که لیز خوردم داشتم می افتادم که همون پسری که سر میز ۱ نشسته بود گرفتم
*ممنون
&خواهش
* بعد برگشتم پیش جونکی
.....پرش زمانی.......
*ساعت ۳ شده بود باید میرفتم لباسمو از خیاظ میگرفتم از رعیس اجازه ی مرخسی گرفتم ورفتم جلوی در تا تاکسی بگیرم ولی هیچ تاکسی مسیرش جایی که من میخواستم برم نبود
&ساعت۳شد خواستیم برگردیم خونه که دیدم همون دختر که تو کافه بود وایساده بود تا تاکسی بگیره ولی هیچ تاکسی سوارش نمیکرد
اعضا:بروصداش کن بیاد
&چی؟
اعضا:میگیم برو به دختره بگو بیاد
&اهان
شرط پارت بعد ۲۵ تالایک
و۱۰ تا کامنت
۴۲.۰k
۱۲ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.