تک پارتی
وقتی روز تولدش
تک پارتی
ورژن هوپی
نگاهشو به برگه روبه روش داد ۵ ماه بود باردار بود؟بعد الان تازه فهمیده بود؟بدتر جنسیتش فهمید
الان واقعا وقت مناسبی نبود ولی اون هیچکاری نمیتونست بکنه
سونیا:پس بگووو شکمم آنقدر اومده بود جلو بخاطر همین بود اونوقت من افسردگی گرفته بودم چرا چاق شدم😶هوفففف (دستشو میزاره روی شکمش)ببینم دختر مامانی جات که تنگ نشده؟
همونطور که داشت با بچش صحبت میکرد نوتیفی روی گوشیش اومد
تولد هوپی؟
سونیا:واییییییییییی وسط این قشقرق این دیگه چی میگه...البته خوبم شداا دیگه از شر کادو راحت شدم همینه دیگه مثل فیلما میرم یه جعبه کادویی میگرم با یه کیک و یهسری خرت و پرت بعد ای وای ببین چی شد روز تولد شوهرم فهمیدم حاملم
و با این طرز فکر به سمت یه شیرینی فروشی رفت
شب شده بود و سونیا منتظر بود تا شوهرش از سر کار برگرده
هوپ:چاگییی من برگشتم کوشی؟
سونیا:تولدت مبارک عزیزممم
جیهوپ با این حرف خوشحال شد و سونیا رو بقل گرد و بعد با هم به سمت میز رو به روی تلوزیون رفتن
سونیا:بیا چاگی اینم کادوت امیدوارم خوشت بیاد
جیهوپ:ممنون چاگی نیاز نب...سونوگرافی؟چرا؟
سونیا با لبخند نگاه میکرد ناگهان ذهنش رفت سمت اینکه جیهوپ اصلا بچه دوست نداره
جیهوپ در گذشته:سونیا من مافیا ام نمیتونیم بچه دار بشیم چرا متوجه نیستی وجود تو هم خطرناکه چه برسه به یه بچه
سونیا:ول...
جیهوپ:ولی نداره حرفم رو کامل گفتم و اونجارو ترک کرد
حال
جیهوپ:سونیا؟تو حامله ای؟(یه هوف کشید)مگه ما راجبش صحبت نکردیم؟مگه بهت نگفتم بعد از هر رابطه قرص بخور؟(عصبی اما آروم)
سونیا:درست...درست میگی ما راجبش صحبت کردیم و منم قبول کردم و قرص هم تا بادم میاد خوردم ولی امروز دلم بدجور درد میکرد رفتم دکتر و فهمیدم ۵ ماهه حاملم و این تقصیر من نیست
واقعا نمیخواستم اینجوری بشه متاسفم و سرش رو انداخت پایین
هوپ:۵ ماه؟هوففف فقط از جلو چشم برو کنار تا اتفاقی نیافته بعدا هم راجب بچه صحبت میکنیم
سونیا رفت و جیهوپ نگاهش رو به شمع هایی داد که الان کاملا آب شده بودن و تماما روی کیک رو پوشونده بودن
۳ ماه بعد
جیهوپ قبول گرده بود که بچه رو نگه داره ولی از دور یعنی سونیا از سه ماه قبل برای امنیتش به ایتالیا جایی که بعد از کره جیهوپ قدرت زیادی داشت رفته بود
سونیا ویو
توی اواسط ماه هشتم بودم و شکم زیادی گنده شده بود باورم نمیشد تقریبا سه ماه بود که با جیهوپ صحبت نکرده بودمش و تقریبا هم ندیده بودمش هرروز خودم رو با فیلم دیدن و یا پیاده روی البته با هزارتا بادیگارد مشغول میکردم ولی هروقت یاد این میوفتم که جیهوپی که شبا بدون بغل خوابش نمیبرد الان منو توی یه کشور که حتی زبونشون بلد نیستم ول کرده تصمیم راجب طلاق قطعی تر میشد
بقیه داره
تک پارتی
ورژن هوپی
نگاهشو به برگه روبه روش داد ۵ ماه بود باردار بود؟بعد الان تازه فهمیده بود؟بدتر جنسیتش فهمید
الان واقعا وقت مناسبی نبود ولی اون هیچکاری نمیتونست بکنه
سونیا:پس بگووو شکمم آنقدر اومده بود جلو بخاطر همین بود اونوقت من افسردگی گرفته بودم چرا چاق شدم😶هوفففف (دستشو میزاره روی شکمش)ببینم دختر مامانی جات که تنگ نشده؟
همونطور که داشت با بچش صحبت میکرد نوتیفی روی گوشیش اومد
تولد هوپی؟
سونیا:واییییییییییی وسط این قشقرق این دیگه چی میگه...البته خوبم شداا دیگه از شر کادو راحت شدم همینه دیگه مثل فیلما میرم یه جعبه کادویی میگرم با یه کیک و یهسری خرت و پرت بعد ای وای ببین چی شد روز تولد شوهرم فهمیدم حاملم
و با این طرز فکر به سمت یه شیرینی فروشی رفت
شب شده بود و سونیا منتظر بود تا شوهرش از سر کار برگرده
هوپ:چاگییی من برگشتم کوشی؟
سونیا:تولدت مبارک عزیزممم
جیهوپ با این حرف خوشحال شد و سونیا رو بقل گرد و بعد با هم به سمت میز رو به روی تلوزیون رفتن
سونیا:بیا چاگی اینم کادوت امیدوارم خوشت بیاد
جیهوپ:ممنون چاگی نیاز نب...سونوگرافی؟چرا؟
سونیا با لبخند نگاه میکرد ناگهان ذهنش رفت سمت اینکه جیهوپ اصلا بچه دوست نداره
جیهوپ در گذشته:سونیا من مافیا ام نمیتونیم بچه دار بشیم چرا متوجه نیستی وجود تو هم خطرناکه چه برسه به یه بچه
سونیا:ول...
جیهوپ:ولی نداره حرفم رو کامل گفتم و اونجارو ترک کرد
حال
جیهوپ:سونیا؟تو حامله ای؟(یه هوف کشید)مگه ما راجبش صحبت نکردیم؟مگه بهت نگفتم بعد از هر رابطه قرص بخور؟(عصبی اما آروم)
سونیا:درست...درست میگی ما راجبش صحبت کردیم و منم قبول کردم و قرص هم تا بادم میاد خوردم ولی امروز دلم بدجور درد میکرد رفتم دکتر و فهمیدم ۵ ماهه حاملم و این تقصیر من نیست
واقعا نمیخواستم اینجوری بشه متاسفم و سرش رو انداخت پایین
هوپ:۵ ماه؟هوففف فقط از جلو چشم برو کنار تا اتفاقی نیافته بعدا هم راجب بچه صحبت میکنیم
سونیا رفت و جیهوپ نگاهش رو به شمع هایی داد که الان کاملا آب شده بودن و تماما روی کیک رو پوشونده بودن
۳ ماه بعد
جیهوپ قبول گرده بود که بچه رو نگه داره ولی از دور یعنی سونیا از سه ماه قبل برای امنیتش به ایتالیا جایی که بعد از کره جیهوپ قدرت زیادی داشت رفته بود
سونیا ویو
توی اواسط ماه هشتم بودم و شکم زیادی گنده شده بود باورم نمیشد تقریبا سه ماه بود که با جیهوپ صحبت نکرده بودمش و تقریبا هم ندیده بودمش هرروز خودم رو با فیلم دیدن و یا پیاده روی البته با هزارتا بادیگارد مشغول میکردم ولی هروقت یاد این میوفتم که جیهوپی که شبا بدون بغل خوابش نمیبرد الان منو توی یه کشور که حتی زبونشون بلد نیستم ول کرده تصمیم راجب طلاق قطعی تر میشد
بقیه داره
۳.۷k
۱۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.