𝒃𝒆 𝒎𝒚 𝒎𝒂𝒇𝒊𝒂³²
𝒃𝒆 𝒎𝒚 𝒎𝒂𝒇𝒊𝒂³²
ویو کوک
چند روزیه به فکر خاستگاری... از اتم...نمیدونم حسش درمورد من چیه... با بد رفتاری هایی کردم بعید میدونم.... شاید بتونم جبران کنم... یا... شاید بتونم برای همیشه پرنسس خودم کنمش با حلقه ای که براش گرفتم...حدس میزنم خوشش بیاد .......
دیدم ات داره تکون میخوره تقریبا دو ساعت بود تو بغلم خوابیده... اما من خوابم نبرد....
ات:*سرفه*
کوک:*مکث*چی شده... سرماخوردی؟
ات: نمیدونم*صدای گرفته*
دستمو به سمت پیشونیش بردم... داغ داغ بود.... چرا سرما خورده... تموم برنامه هام به هم ریخت...
کوک: بیا بریم دکتر
ات: نه... نمیخوام
کوک: باشه... خودت خواستی... همینجوری بمون....
ات: کو.. ک*گریه*
کوک: چته؟*نگران*
ات: من میخوام برای همیشه پیش تو باشم... هق هق درسته بعضی وقتا اذیتم میکنی... هق ولی منم میخوام پیش تو باشم*گریه*
با گفتن این حرفت خنده ای رو لبام ظاهر شد...
کوک: خب... منم... میخوام.ت*استرس*
ات: چی؟؟*تعجب*
ویو کوک
چند روزیه به فکر خاستگاری... از اتم...نمیدونم حسش درمورد من چیه... با بد رفتاری هایی کردم بعید میدونم.... شاید بتونم جبران کنم... یا... شاید بتونم برای همیشه پرنسس خودم کنمش با حلقه ای که براش گرفتم...حدس میزنم خوشش بیاد .......
دیدم ات داره تکون میخوره تقریبا دو ساعت بود تو بغلم خوابیده... اما من خوابم نبرد....
ات:*سرفه*
کوک:*مکث*چی شده... سرماخوردی؟
ات: نمیدونم*صدای گرفته*
دستمو به سمت پیشونیش بردم... داغ داغ بود.... چرا سرما خورده... تموم برنامه هام به هم ریخت...
کوک: بیا بریم دکتر
ات: نه... نمیخوام
کوک: باشه... خودت خواستی... همینجوری بمون....
ات: کو.. ک*گریه*
کوک: چته؟*نگران*
ات: من میخوام برای همیشه پیش تو باشم... هق هق درسته بعضی وقتا اذیتم میکنی... هق ولی منم میخوام پیش تو باشم*گریه*
با گفتن این حرفت خنده ای رو لبام ظاهر شد...
کوک: خب... منم... میخوام.ت*استرس*
ات: چی؟؟*تعجب*
۱۳.۸k
۱۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.