رمان دل بی قرار من 16
بلد شدم رفتم پایین
ارسلان:دیانا
دیانا:جانم
ارسلان:میگم کلاه خریده بودی برام کو
دیانا:تو کشته
ارسلان:اها مرسی
رفتم پایین درو باز کردم پانیذ و نیکا بریدن روم
وایی
ارسلان:بسم الله
دیانا:پاشین بی ادبا له شدم
پانیذ:گاومون زایید پاشو نیکا
نیکا:وایی انگار مارو تو کوچه انداختن😂😂
پانیذ:پاشو الان ارسلان ما رو میزنه
نیکا:یادم نبود فرارر
ارسلان رفت پشت نیکا رو نگه داشت
ارسلان:کجا با این عجله
نیکا:بخدا گوه خوردیم ببا شما خیلی مخفی کاری میکردی
ارسلان:ما هر کاری بکنیم شما باید بدونین
سر زن من افتادین
پانیذ:میزنمتا
ارسلان:پانیذ من بدتر میزنمتاااا
پانیذ:هااااا
ارسلان:هااا
پانیذ:نخوری مارو
ارسلان:یکبار دیگه فضولی کنین شاید
نیکا:ما مرغ سوخاری نیستیم تا بریه به غذای تو
ارسلان:یرو برو زرت پرت نگو گمشو
نیکا:خونمو بلدم گم نمیشم
ارسلان:جواب نده منو هاااا
نیکا:خا حالا
فکرم:بابا برو برای دیانا تله بزار
نیکا:بی مغزی ها مارو ارسلان میکشه
فکرم:مغزت منم منم مغز ندارم
نیکا:توهم لنگه همه فکر هاییی
فکرم:ال حق مغز نداری
نیکا:مغزم تویی اتفاقا دارم اونم چه خیره حالا هم برو
ارسلان:خوبی دیانا؟
دیانا:خوبم فقط دستتو بده بلند شم
ارسلان:بده دستتو
دیانا:میای بریم بیرون من الان میرم کلاس
ارسلان:باشه من برم صورتمو بشورم توهم لباس بپوش
دیانا:باشه
یک لباس شیک پوشیدم
دیانا:خوب شدم
ارسلان:همیشه عالی بودی😘
ادامه دارد😌
ارسلان:دیانا
دیانا:جانم
ارسلان:میگم کلاه خریده بودی برام کو
دیانا:تو کشته
ارسلان:اها مرسی
رفتم پایین درو باز کردم پانیذ و نیکا بریدن روم
وایی
ارسلان:بسم الله
دیانا:پاشین بی ادبا له شدم
پانیذ:گاومون زایید پاشو نیکا
نیکا:وایی انگار مارو تو کوچه انداختن😂😂
پانیذ:پاشو الان ارسلان ما رو میزنه
نیکا:یادم نبود فرارر
ارسلان رفت پشت نیکا رو نگه داشت
ارسلان:کجا با این عجله
نیکا:بخدا گوه خوردیم ببا شما خیلی مخفی کاری میکردی
ارسلان:ما هر کاری بکنیم شما باید بدونین
سر زن من افتادین
پانیذ:میزنمتا
ارسلان:پانیذ من بدتر میزنمتاااا
پانیذ:هااااا
ارسلان:هااا
پانیذ:نخوری مارو
ارسلان:یکبار دیگه فضولی کنین شاید
نیکا:ما مرغ سوخاری نیستیم تا بریه به غذای تو
ارسلان:یرو برو زرت پرت نگو گمشو
نیکا:خونمو بلدم گم نمیشم
ارسلان:جواب نده منو هاااا
نیکا:خا حالا
فکرم:بابا برو برای دیانا تله بزار
نیکا:بی مغزی ها مارو ارسلان میکشه
فکرم:مغزت منم منم مغز ندارم
نیکا:توهم لنگه همه فکر هاییی
فکرم:ال حق مغز نداری
نیکا:مغزم تویی اتفاقا دارم اونم چه خیره حالا هم برو
ارسلان:خوبی دیانا؟
دیانا:خوبم فقط دستتو بده بلند شم
ارسلان:بده دستتو
دیانا:میای بریم بیرون من الان میرم کلاس
ارسلان:باشه من برم صورتمو بشورم توهم لباس بپوش
دیانا:باشه
یک لباس شیک پوشیدم
دیانا:خوب شدم
ارسلان:همیشه عالی بودی😘
ادامه دارد😌
۶.۵k
۲۱ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.